کاش با من عصایی دفن شود!

برای درگذشت زنده‌یاد استاد کریمی مراغه ای

کاش با من عصایی دفن شود!

سعید سیلمان‌پور، مدیر دفتر طنز حوزه هنری آذربایجان غربی، به مناسبت درگذشت زنده‌یاد استاد کریمی مراغه ای، نوشت:

زنده‌یاد استاد میرزاحسین کریمی مراغه‌ای بی‌شک در زبان ترکی آذری پرمخاطب‌ترین شاعر معاصر است. شعرهای طنز او در مجموعه‌کتاب‌هایی با عنوان «رنگارنگ» از دهه سی شمسی تا زمان وفات او چاپ شده است.

در کنگره ملی نکوداشت استاد کریمی که در ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ و به همت وزارت ارشاد برگزار شد، من دبیر اجرایی و مجری مراسم بودم.

در بخشی از مراسم و در حضور زنده‌یاد استاد کریمی، بدون هماهنگی قبلی، خطاب به جمعیت حاضر در مراسم گفتم:

«من مصرعی ناتمام می‌خوانم؛ شما تکمیل کنید.»

و مصرعی طنز از استاد کریمی خواندم و ادای واژه انتهایی آن را به حاضران سپردم.

بیش از چهارصد نفر، آن کلمه را همنوا فریاد زدند.

بعید است که در مناطق ترک‌زبان میهنمان کسی پیدا شود که لااقل بیتی از او نشنیده باشد. اگر او را بی‌نظیر و تکرارناپذیر بخوانیم، اغراق نکرده‌ایم.

بی‌شک شایسته‌ترین شاعر برای صفت شیرین‌سخنی –صفتی که مقام معظم رهبری در پیام تسلیتشان برای استاد مرقوم فرمودند- کریمی مراغه‌ای بود.

قبل از انقلاب، شعر طنز استاد کریمی در مبارزه با رژیم پهلوی و کج‌روی‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آن، همیشه در خط مقدم مبارزه بود و بعد از انقلاب نیز در کنار حمایت همه‌جانبه از انقلاب اسلامی، کاستی‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه و نیز ناکارآمدی برخی مسئولان را هدف طنز خویش قرار می‌داد.

کریمی مراغه‌ای از شاعران برجستۀ اهل بیت علیهم‌السلام نیز به شمار می‌رفت (شعرهای آیینی او چندین برابر اشعار طنز اوست) هرچند بیشتر به عنوان شاعری طنزپرداز شناخته می‌شد.

طبع بسیار روان او و استفاده از زبان مردم، در کنار مضمون‌آفرینی‌های خلاقانه طنز او را از همه اقران متمایز می‌کرد.

استاد شهریار وقتی طنزهای او را می‌شنید، قاه قاه می‌خندید. خود استاد کریمی می‌گفت: وقتی شعرهای طنزم را -که موضوعش گفت‌و‌گوی طنزآمیز عروس با مادرشوهر بود، می‌خواندم- استاد شهریار می‌خندید و می‌گفت: «کریمی راستش را بگو! چند سال عروس یا مادرشوهر بوده‌ای که این مکالمه‌ها را اینگونه واقع‌گرایانه و طنزآمیز به نظم کشیده‌ای!»

کاش با من عصایی دفن شود!

کلیپی از استاد سالیان سال، گوشی به گوشی «دندان آبی»(!) یا همان «بلوتوث» می‌شد (و بعدها با پیشرفت فناوری در صفحه‌های مجازی می‌چرخید و هنوز می‌چرخد!) که استاد در آن، شعر طنزی می‌خواند که پیغامش لزوم قدردانی از شاعر و هنرمند است تا وقتی که زنده است. ترجمه فارسی بخشی از آن شعر را می‌نویسم:

«تا زنده‌ام سراغمو بگیر، وقتی مُردم یقه‌تو جر نده، اخوی!

تا زنده‌ام دستی از محبت به سرم بکش و وقتی مُردم آب دماغتو به سنگ قبرم نمال!

اگه اون وقت زبون داشتم از خجالتت درمی‌اومدم و خشتکت رو درمی‌آوردم!

اصلا نمی‌خوام بیای سرقبرم و منو یاد کنی و با اون فاتحه غلط-غلوطت سرم منت بذاری!

کاش وقتی مُردم گورکن واسه قبرم یه سوراخ بذاره و با من یه عصا هم دفن بکنن!

اونایی که موقع زنده‌بودنم، سراغم رو نمی‌گرفتن، وقتی اومدن و نشستن سرقبرم تا فاتحه بخونن، من از زیر کفن، عصا را از اون سوراخ رد کنم و با فشار …!

پس تا وقتی زنده‌ام به روم بخند و مشتری خودم و شعرم باش!

افسوس که صنعت شعر تباه شد و بازار فصاحت کساد! خدایا به ما عقل و شعوری بده که شاعر رو زنده‌به‌گور نکنیم!»

۲۰ بهمن ۱۴۰۱ استاد کریمی مراغه‌ای در سن ۹۱ سالگی درگذشت و پیکرش در کنار مقبره اوحدی مراغه‌ای آرام گرفت.

روز تشییع پیکر استاد، در مراغه عزای عمومی اعلام شده بود و حتی مدارس تعطیل بودند. با حضور هزاران نفر، تشییع باشکوهی برگزار شد.

علاوه بر مردم قدردان مراغه، از شهرها و استان‌های دیگر نیز خیل علاقه‌مندان برای وداع با شاعر بزرگی آمده بودند که سالیان سال اشک‌ها و لبخندهای مردم با شعر او گره خورده بود.

در مراسم تشییع او آنچه ذکر شد از مصیبت کربلا بود. مداح محترمی گفت: «استاد وصیت کرده است که بعد از مرگم، در مراسم من فقط از عاشورا و امام حسین(ع) بگویید.»

روحش شاد به پاس دل‌هایی که شاد کرد.

پایان

همچنین بخوانید:

استاد کریمی مراغه ای طنزپردازی خوش قریحه بود

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=317381
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.