گاوبندي
خوب و خوشحالي که در دنياستي
جايي آن بالاستي
پول پارو ميکني، داراستي
جايي آن بالاستي
کار و بارت سکه، کيفت کوک کوک
دستهايت بيچروک
همچنان خوشتيپ و خوشسيماستي
جايي آن بالاستي
چالهها با ديدنت پل ميشوند
خارها گل ميشوند
گندهتر از غول جابلقاستي
جايي آن بالاستي
تيرهاي از رانتخواراني که در
فوت و فن اين هنر
حقُ و الانصاف، بيهمتاستي
جايي آن بالاستي
چشم بد از مال و ملکت دور باد
يک کلاغ آمار داد
دست کم داراي سي ويلاستي
جايي آن بالاستي
موقعيتهاي عالي مال توست
اين هم از اقبال توست
پست داري، صاحبالامضاستي
جايي آن بالاستي
هر زمان همکاسه گيرآوردهاي
گاوبندي کردهاي
کلهاي؛ در کار خود داناستي
جايي آن بالاستي
وقت تقسيم غنائم، چفت و جُفت
مستفيض از مال مفت
وقت خدمت، محو و ناپيداستي
جايي آن بالاستي
لحظههايت خوب، سرشار از وصول
کارتبانکت فول فول
تن که نه، پنجاه من حلواستي
جايي آن بالاستي
ما کماکان در صف مرغيم و تو
مستقر در پاجرو
بي خبر از طول اين صفهاستي
جايي آن بالاستي