وقتي که عرش محو نماز تو گشتهاست
در نماز ظهر عاشورا سعيد بن عبدالله خود را سپر امام حسين(ع) قرار داد. گاهي با صورت، گاهي با سينه، گاهي به دو دست و گاهي هم به پهلوي خود پذيراي تيرها مي شد به گونهاي که حتي يک تير هم به امام اصابت نکرد تا اين که بر زمين افتاد.
همنام تو شدم که شهيد وفا شوم
شيدا شوم، اسير شوم، مبتلا شوم
همنام تو شدم که شوم پيشمرگ عشق
آماج تيرها، هدف نيزهها شوم
از يمن تو سعيد شدم تا مگر دمي
اي مرد عشق، با نفست آشنا شوم
گفتي به عشق: اي همه خوبي خداي را
رخصت که عاشقانه برايت فدا شوم
وقتي که عرش محو نماز تو گشتهاست
با نوش تيرهاي بلا آشنا شوم
هفتاد بار اگر بکشندم به جرم عشق
حاشا که يکدم از برت اي جان، جدا شوم
بر گرد شمع روي تو پروانگي کنم
از اين شرر بسوزم و حاجتروا شوم
?
اي خضر راه، با من گمکرده ره بگو
آخر چگونه از ظلماتم رها شوم
يا رب، عنايتي که من روسياه نيز
مرض?ّ خاطر خلف مرتضي(ع) شوم