۲۹ اسفند، از تخیل تا واقعیت
نویسنده: محمدحسین دهقانی ابیانه
ممکن است تا به امروز شوخی ۲۹ اسفند را شنیده باشید. همان شوخی که دکتر مصدق برای فرار کردن از خانهتکانی، روز آخر سال را برای ملی کردن صنعت نفت انتخاب کرد و از این اظهارنظرهای کمنمک مناسب برای گروههای فضای مجازی.
کمی دقیقتر به موضوع نگاه کنیم. خانهتکانیها در بدترین شرایط، معمولا از اواسط اسفندماه شروع میشود و با برنامهریزی فشرده خانم خانه، چند روز آخر اسفند مختص به بازیابی توان از دست رفته اعضای خانه است. (تخطیکنندگان از برنامه مذکور، به دادگاه نظامی معرفی و مجازاتهایی چون تحریم ناهار و شام و عیدی نگرفت در انتظارشان است.)
از ابتدای سال، یعنی همان زمانی که سال تحویل میشود نیز برنامه عیددیدنی و به خانه بزرگان رفتن شروع میشود و بعد از اتمام آن، افراد خانواده سعی بر استفاده حداکثری از زمان خود میکنند و تلاش میکنند تا قبل از اتمام تعطیلات، کارهای مدنظرشان را بکنند.
این تلاشها، خود را در قالبهایی چون خوابیدن تا لنگ ظهر، تلویزیون دیدن تا بوق سگ، خوردن افراطی آجیل در عیددیدنی برای ضربهزدن اقتصادی و عاطفی به باجناق یا جاری، مراجعه به دکتر جهت بهبودی حال تهوع بعد از عیددیدنی مذکور، سرم زدن و حل پیکشادی فرزندان در دقیقه ۹۰، خود را نشان میدهد.
همانطور که مشاهده میکنید، خانهتکانیها تا قبل از ۲۹ اسفند تمام شده و بعد از آن نیز فرصتی برای این حرکت ضداستکباری – یعنی ملی شدن صنعت نفت – نبوده است.
به نظر میرسد قوای انگلیس برای به ثمر ننشستن تلاشهای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق، سعی بر عقب انداختن اتفاق داشتند اما با چیرهدستی و ضِد زدن رهبران نهضت، در چند روز فرصتی که بعد از خانهتکانی در اختیارشان بود، تلاشهای خود را به ثمر رساندند و دست اجنبی جماعت را داخل پوست گردو قرار دادند.
بیان چنین داستانهای تخیلی چون فرار از خانهتکانی، دسیسه فرار کنندگان از عمل خانهتکانی است و نشر آنها برعهده سرویسهای جاسوسی است، زیرا نمیتوانند سوختگی دماغشان را تحمل کنند و سعی بر کوچکشمردن اتفاق دارند.
باشد که ما نیز درس بگیریم و بهانههای واهی جهت در رفتن از زیر کار نیاوریم، چون خودمان میدانیم که خاکها را به زیر فرش هل دادیم و با گربهشور کردن وسایل، تنها قیافه خسته به خود گرفتین و خدا خدا میکنیم تا خانم خانه متوجه قصور ما نشود.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.