علت پیدایش طنز در ادبیات ایران
نویسنده: مهدی صالحی
طنز در ادبیات فارسی ایران از گذشتهای جالب برخوردار است. در اکثر دوران چون نویسندگان و شاعران نمیتوانستند آشکارا بر مدعیان اعتراض کنند به رمز و کنایه متوسل میشدند و در لفافهای از تمسخر به انتقاد میپرداختند.
در دهههایی از دوران تاریخ به خصوص در سدههای ششم تا هشتم هجری در اثر تداوم جفای حاکمان و رنج و عذاب مردم شاعران و ادیبان برای نشان دادن این ظلم به شیوهای که جان خود در خطر نباشد و از طرفی با لبخندی، تلخی ایام گرفته شود به ادبیات غیر جد در قالب هزل، هجو و طنز روی آوردند.
بیشتر آثار از نظم تا نثر از حماسی تا منظومههای عرفانی، حکمی، غنائی و تعلیمی بهگونهای مستقیم و یا غیرمستقیم در هالهای از سخنان غیر جد پنهان شده است.
در بسیاری از داستانهای کلیله و دمنه، مرزباننامه، گلستان سعدی، هفتاورنگ جامی، دیوان صائب تبریزی و حتی دیوان مولانا تا ادبیات مشروطه و معاصر با اینگونه آثار طنز در لابهلای آثار جدی روبرو هستیم.
علت پیدایش طنز در ادبیات ایران
اما یکی دیگر از دلایل روی آوردن اکثر ادیبان و عارفان به سخن طنز علاقه مردم و درباریان و شاهان به اینگونه سخنان است دکتر زرینکوب به نقل از کتاب «تذکره دولتشاهی سمرقندی» میگوید: «حکایتی است در باب عبید زاکانی که اهل علم بود و اهل مدرسه، نسخهای در علم معانی و بیان(۱) تصنیف کرد به نام شیخ ابواسحاق و خواست آن را به نظر برساند، شاه به مسخرهای(۲) مشغول بود و شاعر نزد او بار نیافت(۳)، بازگشت و از آن پس به مسخرگی(۴) پرداخت و طنز و هجو بگفت.»
توضیحات: (۱- معانی و بیان از جمله علومی هستند که در آغاز برای فهم و درک رموز اعجاز قرآن کریم و اسرار فصاحت و بلاغت آن، و بعدها بیشتر در شناخت کلام عالی از پست و جلوگیری از فساد ذوق و انحراف طبع شاعران و نویسندگان به کار گرفته شدند. ۲-دلقک ۳-راه نداد ۴-بذله گویی).
در همین کتاب در مورد انوری دیگر شاعر ایرانی همچنین حکایتی آمده است و از این دست بسیارند عالمانی که به دلیل عدم توجه به علم در دوران خود ناخواسته آن را کنار گذاشته و به اشعار غیر جد روی آوردند.
نوشتههای غیر جد را میتوان به چند دسته تقسیم کرد
۱- هجویاتی که گزنده و نیشدار است بهگونهای که با کنایه و مسخره همراه است هدف این اشعار سرزنش بزرگان شهر و دیار که قبلاً دارای منصبی بودند و ظلم و ستم نمودند.
۲- هزلیاتی که با دشنام و شوخیهای زننده همراه با تهمتهای زشت آلود آمیخته با هرزگیهای جنسی که مخالف عفت عمومی است.
۳- طنزهای صوفیانه و طنزهای عامه پسند که از معروفیت و مقبولیت خاصی در بین تمام اقشار جامعه برخوردار است.
در مصیبتنامه عطار چنین آمده است: کسی از دیوانهای پرسید، خدا را میشناسی؟ میگوید چگونه او را نشناسم که به این روزم انداخته است.
در این دوران بود که شاعرانی همچون سعدی شیرازی و عبید زاکانی با بیان شیرین و همراه باظرافت خود در قالب طنز و به دور از بردن آبرو از کسی یا تهدید و باجخواهی از زمام داران زمان اقدام به سرودن اشعار اجتماعی کردند که خندههایی از سر ترحم و استهزاء برای خواننده و شنونده به همراه دارد و هدف آنها از نوشتن این اشعار بیشتر رساندن احوال خراب مردم آن ایام به گوش درباریان و خوش کردن وقت مردمی بود که از ظلم ظالمان ناراحت بوده به نحوی که با این کار برای خود و دیگران تشفّی خاطر و تسلّی دل میجسته است.
البته در همان زمان بودند شاعرانی همچون سوزنی سمرقندی که با داشتن طبع و قریحه خوب به بیان اشعاری سخیف و به دور از ادب روی آورده بودند به نحوی که سوزنی سمرقندی در معرفی خود میگوید:
من آن کسم که بنهم بر اسب شوخی زین
زدن نیارد ابلیس چنگ در فتراک (۱)
حرامزاده سر و شوخچشم و قلّاشم (۲)
فساد پیشه و محراب کوبم و دکّاک (۳)
به کوی شوخی و بیشرمی و بداندیشی
گر بدانی، من نیک چستم و چالاک
توضیحات کلمات: (۱- تسمهای که از پسوپیش زین اسب آویزند. ۲- زیرک ۳- گدایی کردن)
و یا در جایی دیگر پس از اعتراض سایر شاعران به او به خاطر بکار بردن الفاظ رکیک میگوید:
در هجا، گویی دشنام مده پس چه دهم؟
مرغ بریان دهم و بره و حلوا و حریر؟
هیچ خصمی از این شغل نیاموزد خصم
هیچ صوفی را این کار نیاموزد پیر
بدیهی است که بخشی از آثار عبید زاکانی و حتی سایر شعرای آن دوران همانند سعدی با توجه به زمان خودش و حضور در جمع شاعرانی که همچون سوزنی سمرقندی شعر میسرودند، است. ولی اشعارش به شخص خاصی و یا گروهی از افراد مشخص طعنه نمیزند و بیشتر جنبه مضحکه و خنداندن دارد و یا آنقدر کم است که ارزش بررسی ندارد.
منابع:
– مقاله، پیشینه و علل پیدایش ادبیات غیر جد، دکتر سید احمد حسینی کازرونی، فصلنامه تخصصی زبان و ادب فارسی، شماره ۲ زمستان ۱۳۸۸
– کتاب معانی و بیان، نوشته دکتر محمد علوی مقدم و دکتر رضا اشرافزاده
– وب سایت ویکی پدیا
پایان
برای مطالعه سایر مقالات اینجا کلیک کنید.