مراحل بابا شدن و انتظاری برای تاثیرگذاری

مراحل بابا شدن و انتظاری برای تاثیرگذاری

نویسنده: مهدی صالحی

مراحل بابا شدن را در این متن بخوانید:

افراد ذکور وقتی به دنیا می‌آیند ابتدا پسر هستند و با جاری شدن خطبه عقد حالا کمی آن‌طرف‌تر به آن‌ها می‌گویند مرد و بعد از تولد اولین فرزند می‌شوند پدر خانواده و در آخرین مرحله تبدیل به بابا می‌شوند.

این‌ها باهم تفاوت‌های زیادی دارند. حتماً شما هم شنیدید که می‌گویند اولین نشانه پدر شدن این است که کولر را خاموش کند.

به اطلاع همه مردان در شرف پدر شدن و یا آن‌هایی که قصد پدر شدن دارند ولی هنوز از لک‌لک وقت نگرفتند می‌رسانم، طبق اعلام رسمی سازمان ملل متحد، کنوانسیون حمایت از حقوق زنان، یونسکو، فدراسیون جهانی فوتبال و حتی سلبریتی‌ها خاموش کردن کولر در تابستان به‌عنوان جنایت جنگی محسوب می‌شود و عاملین این جنایت به قطب جنوب تبعید می‌گردند.

خوب پس این مرحله از بین رفته لطفاً به کلید کولر دست نزنید و فعلاً با همان کلیدهای کنترل تلویزیون مشغول باشید شاید در آینده نه‌چندان دور با اعتراض برخی افراد عوض کردن کانال تلویزیون برای مردان جرم محسوب شود به دلیل اینکه ممکن است در کانال بعدی مجری خانم باشد.

اما از کجا بفهمیم که از پدر خانواده به بابا تبدیل شدیم. خیلی ساده است این مرحله مثل‌ترشی می‌ماند همان‌طور که‌ترشی زمان و مکان و ابزار مناسب برای ترش شدن می‌خواهد پدر خانواده هم باید زمان و نحوه گیر دادن‌های مناسب را بگذراند تا تبدیل به بابا شود.

حالا این گیر دادن می‌تواند به هر چیزی باشد در اولین مرحله که به آن مرحله طلافروشی می‌گویند پدر خانواده بر روی یک‌چیز مشخص که تعداد دارد مثلاً سیب، شیر و یا حتی تعداد کلید و پریزهایی که در انباری برای روز مبادا گذاشته است زوم می‌کند.

خود من به نان گیر دادم آن‌هم نان بربری می‌رفتم در فریز را باز می‌کردم و تعداد نان‌های بربری را می‌شماردم از یک تعدادی اگر کمتر بود حتماً می‌رفتم و می‌خریدم.

حالا اینکه در کنار نان بربری نان سنگک و لواش و تعدادی تافتون هم داریم اصلاً مهم نیست مهم تعداد نان بربری است به این عادت می‌گویند طلافروشی.

چون طلافروشان همیشه یک تعداد مشخصی طلا دارند مثلاً سکه‌هایی که دارند نباید از ده عدد کمتر باشد به همین خاطر به هر قیمتی که باشد می‌خرند و جای آن می‌گذارند.

یادم هست یک مدت خمیر نان بربری می‌خریدم و در فریز می‌گذاشتم شب‌هایی که غذای نانی داشتیم و نان بربری می‌خوردیم بعد از غذا خمیر را به نان تبدیل می‌کردم و می‌گذاشتم سر جایش اگر این کار را نمی‌کردم خوابم نمی‌برد.

مرحله بعدی بابا شدن نحوه صحبت کردن با افراد خانواده است. اگر دقت کرده باشید که مردها قطعاً توجه نکردند نحوه صحبت پدر خانواده با پسرش، دخترش و همسرش تفاوت‌های فاحشی دارد.

مثلاً سلام دادن، به پسر که می‌رسد سلام تند سریع بدون کوچک‌ترین حرفی. اگر راه بدهد دو تا هم می‌زند تو سرش تا مرد شود. اما دخترش سلام باباجان، خوبی عزیزم، امروز کسی را اذیت نکردی، ای جانم، اگر چیزی خواستی به خودم بگو بیا این پولم بگیر برو برای خودت خرج کن؛ آن‌چنان نرم و مهربان که آدم می‌ماند.

اما در مورد همسر دو بخش است اول مظلوم گویی که پادشاهی دیده و دوم و صدالبته رندانه می‌گوید: سلام گلم، عزیزم بیرون چیزی نمی‌خواهی تا لباس تنمِ بگو لباس دربیاورم عمراً برم بیرون، پنج ثانیه بعد درراه اتاق برای عوض کردن لباس، لباسم عوض کنم؟ فکرت و کردی و بدون اینکه منتظر جواب باشد که چیزی می‌خواهند یا نه لباس‌ها را درمی‌آورد.

مرحله بعدی انجام کارهای عجیب‌وغریب است مثلاً خودم در خانه سرود ملی کشورهای مختلف را پخش می‌کنم و همه مجبورند به احترام سرود از جای خود بلند شوند.

یک‌بار همسرم پرسید برای چه این کار را می‌کنی؟ گفتم تنها به این دلیل که بچه‌ها یاد بگیرند به سرود ملی و مردم سایر کشورها احترام بگذارند ولی دروغ می‌گفتم می‌خواستم از جایشان بلند شوند و زیرشان یک‌هوایی بخورد تا زخم باسن نگیرند.

چون وقتی در گوشی  فرو می‌روند به این راحتی‌ها بیرون نمی‌آیند و از طرفی خاموش کردن مودم هم کار قدیمی و خزی شده است. البته این هم که مودم ما بد جاست بی‌تأثیر نیست.

البته بابا شدن مراحل دیگری هم دارد مثلاً تعمیر تمام وسایل منزل و یا گفتن جملات و عباراتی که در قوطی هیچ عطاری نیست.

صحبت به اینجا رسید این خاطره را هم بگویم و رفع زحمت کنم. یک‌زمانی بود وقتی بچه‌ها مادرشان را اذیت می‌کردند و او پیش من می‌آمد تا آن‌ها را دعوا کنم.

به آن‌ها می‌گفتم چرا مادرتان را اذیت می‌کنید او حق پدری به گردنتان دارد. بعداً همسرم گفت چرا این را می‌گویی من خوشم نمی‌آید.

به او گفتم ای خانم من این را در یک فیلم دیدم خیلی تأثیرگذار بود. حال کردم به همین خاطر می‌گویم. درست است باعث خنده بچه‌ها می‌شود ولی به‌مرور زمان تأثیر خودش را می‌گذارد الآن نه ولی بیست، بیست‌وپنج سال دیگر تأثیرش را می‌بینی.

حالا هر دو منتظر تاثیر آن هستیم.

پایان

برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.