همیشه پای یک باجناق در میان است
همیشه پای یک باجناغ در میان است
نویسنده: سمیه رستمی
یک ضربالمثل باستانی هست که کرورکرور حکمت و پند تویش قیقاج میرود و بشر اگر همین ضربالمثل را سرلوحه خودش و زندگیاش قرار بدهد سعادتمند میشود.
این ضربالمثل میگوید: «ژیان ماشین نمیشود؛ باجناق فامیل نمیشود». حالا گیر سه پیچ ندهید در زمان باستان ماشین نبوده که بخواهد ژیان باشد.
لابد آن موقع ارابه تکچرخ را میگفتهاند ژیان. در مثل که مناقشه نیست و بالاخره باجناق که از ابتدای خلقت شرف حضور داشته، پس لازم بوده یک چیزی را معادلش قرار بدهند دیگر.
از لحاظ دستور زبان در این ضربالمثل باجناق مطلق آمده و مقید نیست پس هر نوع باجناقی را در برمیگیرد ملیت و جنس رنگ و سایزش مهم نیست.
این اطلاق هر دو طرف را در برمیگیرد پس میتواند منظورش باجناق آدم معمولی باشد یا یک فقره سلبریتی.
اصلاً مورد بوده یک سلبریتی ایرانی داشته برای خودش فیلمش را بازی میکرده؛ هم معروف میشده، هم پولش را به جیب میزده.
گاهی نوازندگی هم میکرده، ته صدایی و آوازی و بالاخره روزگارش را فارغ از هر حرف و سخنی و استوری و پست اینستاگرامی میگذرانده، یکلقمه نون و بوقلمونش را میزده به بدن که یکهو سر از عروسی ساسی مانکن درمیآورد.
آنجا برایش خیلی خوب ساز میزنند، ایشان هم خیلی خوبتر شلنگتخته و حرکات موزونی منطبق با همان سازوآواز از خودش در میدهد، نشان بدهد از همه اعضا و جوارحش هنر است که میبارد، جوری که جمعی انگشتبهدهان حیران.
اما این ساز زدن انگار به همان مجلس عروسی ختم نمیشود و چند وقت بعد این سلبریتی که به او گفته بودند پر و بالت سیاهرنگ و قشنگ؛ گر خوشآواز بودی رقصان، نبودی بهتر از تو در دو جهان، با پرچم پهلوی در جمع سلطنتطلبهای مقیم مرکز واشنگتن و اونورا به ضرس قاطع حضور به همرسانید تا ثابت کند خیلی هنرهای دیگر هم دارد و برای اینکه رسوا نشود همرنگ جماعت میشود حتی اگر رنگ جماعت قهوهای تیره مایلبهسبز لجنی ته جوب باشد.
اما چطور میشود که یک سلبریتی اینطور دچار دگردیسی میشود؟ جوری که نسخه آپدیت شدهاش هیچ نشانی از نسخه اولیه نداشته باشد؟
چه فعل و انفعالاتی در مغز وی با فرض وجود مغز رخ میدهد که یکهو میرود سیس براندازی برمیدارد آن هم از نوع سلطنت طلبی که انصافاً خیلی خز شده است؟!
یافتههای برو بچ بالا حاکی است این سلبریتی بهتازگی صاحب یک فقره باجناق ساخت ناف آمریکا شده که یکجورهایی ممدگاندوی آمریکاییهاست و کارش سلبریتی خر است.
یعنی سلبریتیها را خر کرده و میخرد. چراغ اول را هم برای باجناقش روشن کرده که هنگام بازارگرمی به سایر موارد بگوید: «از همین حتی برا باجناق خودمم بردم، راضیه!»
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.