عید نوروز مبارک؛ فال عیدانه خود را بخوانید
نویسنده: الهه ایزدی
عید نوروز و آغاز سال جدید را به شما تبریک میگوییم و به همین خاطر تفالی میزنیم به حضرت حافظ:
فال اول:
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
تفسیر شعر:
ای صاحب فال!
بدان و آگاه باش که بهار آمده و باید سعی کنی تا دلت شاد باشد.
هرچند گرفتاری را از پنجره بیرون کنی، از در و دیوار میآید تو؛ ولی دم عیدی اقلا بیخیال گرفتاری شو و کمی مِدیتیشن کن و جملات انگیزشی را با خودت تکرار کن تا روحیه بگیری؛ وگرنه وقتی گلها باز شوند تو همینطور در گِل ماندهای و کاسه چه کنم چه کنم دستت گرفتهای.
پس شاد باش تا با باز شدن گلها تو هم مثل گل شکوفا شوی. به من ارتباطی ندارد که با چه کسانی نشستوبرخاست میکنی؛ من که فضول نیستم!
اصلا به من چه که کجاها میروی و چه کوفت میکنی. خودت عقل و شعور داری و خوب را از بد تشخیص میدهی؛ بههرحال سنی ازت گذشته.
حداقلش این است که از سنت خجالت میکشی. به پرده چنگ نزن، دم عیدی تازه دادهاید اتوشویی. اگر سرت به تنت بیارزد، پند و اندرزی به تو میدهند که برایت مفید است؛ پس به گوش جان بشنو. به چمنزار و بوستان که رفتی، خوب حواست را جمع کن.
هر گل یک بویی دارد و آدم حالیبهحالی میشود؛ پس به همهشان سر بزن. فرصت را غنیمت بشمار و سر از کارِ همه دربیاور که دیگر چنین فرصتی گیرت نمیآید.
اگر شب و روز هم قصههای سخت بخوانی، سودی برایت ندارد و فقط عمرت را تلف میکنی.
بهتر است بهجای کتاب خواندن برَوی رفیقبازی. اینجوری بیشتر هم خوش میگذرد.
البته شاید اولش ندانی که خانه کدامشان بروی و خوف کنی که اصلا بروی یا نروی؛ ولی اگر نشانی خانهشان را داشته باشی و توی نرمافزار نشان یا بلد بزنی کارت راحت میشود.
امیدوارم امسال بختت بلند باشد و بتوانی هر چیزی را که میخواهی صید کنی و بهدست بیاوری. عیدت هم مبارک.
عید نوروز و فال عیدانه
فال دوم:
نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپردهه گل نعرهزنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد؟
تفسیر شعر:
ای صاحب فال!
بدان و آگاه باش که باد صبا با خمیردندان نعنایی مسواک زده و نفسش بوی خوب میدهد.
در جریان باش که باد صبا همان یوزارسیف است و وقتی نفسش به پیرها و سالخوردگان میخورد یکدفعه مثل زلیخا سی سال جوان میشوند.
پس تا میتوانی جلو چشم باد صبا باش و بگذار پَر نفسش به تو بگیرد. در همسایگی تو ماجراهایی در جریان است.
ارغوان خانم یک کاسه از جنس عقیق یمنیِ اصل به یاسمن میدهد و نرگس، خواهر ارغوان، مدام نگران است که نکند شقایق بفهمد که ارغوان به او هیچی کادو نداده است و دم عیدی میانهشان شکراب شود. از آن طرف بلبل از غم هجران گل، آنقدر نعره زده که تارهای صوتیاش تاول زده.
اینجوری که بویش میآید همینطور نعرهزنان تا در خانه گل میرود. کاری به کارش نداشته باش.
حافظ معتقد است که در مساجد مجالس پند و نصیحت را نباید طولانی کرد چون مخاطب خسته میشود و حوصلهاش سر میرود.
شیطان هم که همیشه در گوشه و کنار منتظر فرصت است، سوراخ دعا را پیدا میکند و میآید در گوش آدم پچپچ کنان میگوید که چه نشستی که در خرابات بزنوبکوب است. آدم هم که زود گول میخورد.
اگر گول نمیخورد که الان همهمان داشتیم در بهشت عشق و حال میکردیم و همه چیز هم حلال بود.
خلاصه که نباید خوشگذرانی را به فردا موکول کرد؛ کی نقد را ول میکند و نسیه را میچسبد؟
در آخر هم حافظ یک چیزهایی راجع به ماه رمضان میگوید که چون در این مقال نمیگنجد، تفسیرش را نمیآوریم.
باز هم عیدت مبارک.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب اینجا کلیک کنید.