سریال نوروز رنگی؛ سریال خاطرات جوانی
سریال نوروز رنگی؛ سریال خاطرات جوانی
نویسنده: مهدی صالحی
علی مسعودی معروف به علی مشهدی که او را با استندآپ کمدیهایش در خندوانه میشناسیم، سریال نوروز رنگی را برای نوروز ۱۴۰۰ ساخته بود.
این سریال با بازی خودش در نقش آقای مهدوی، یوسف تیموری در نقش دایی وی جی یا همان دایی محمود، جواد خواجوی در نقش جواد، هادی عامل هاشمی در نقش آقا صادق، شهرام قائدی در نقش آقای هاشمی، سیاوش مفیدی در نقش برادر میثم شاپور سابق و حمیدرضا حافظ شجری در نقش جعفر پسر کوچک خانواده، این سریال توسط خود کارگردان نوشتهشده است.
این سریال کمدی داستان یک خانواده مشهدی است که تلویزیون رنگی امانت را میسوزانند و تمام تلاش خود را برای تعمیر آن میکنند.
سریال نوروز رنگی را میتوان یک کمدی درام دانست که نتوانسته با داشتن یک داستان منسجم از پس کمدی خود بهخوبی برآید البته این عدم توانایی به خاطر دیدن کارهای قبلی کارگردان است که در حد عالی بوده و این موضوع انتظار مخاطب را بالا میبرد وگرنه در مقایسه با بسیاری از سریالها و فیلمهای کمدی یک سر و گردن بالاتر است.
یکی از ایرادات این سریال تکرارهای خستهکننده یک شوخی است دراینبین بازی یوسف تیموری در نقش دایی وی جی تا جایی جذاب است و در قسمتهای آخر به تکرار میافتد و دیگر جالب نیست ولی در عوض بازی آقا جعفر که به قول خودش آقا را بگویید تا دهانتان عادت بکند، بسیار جذاب و گیرا است.
جواد و دارو دسته میلانش بااخلاق های منحصربهفردشان جالب و دوستداشتنی هستند.
البته درست است که تنها هنرشان بیرون کردن یکدیگر از خانه است حالا فرقی نمیکند صبح باشد یا نصف شب که این هم گرفتار تکرار میشود و جذابیت خود را از دست میدهد، البته این موضوع تکرار یک شوخی که شورش را از کورش دربیاورند تنها مختص این صحنه نبود.
در سکانس پیدا کردن مستأجر و یا قاطی کردن دایی هم این تکرارها بامزگی خود را از دست میدهند و از یکجا به بعد رو مخ است در کل ربع سریال یا همان یکچهارم آن را با همین تکرارها پر کردند یک ربع دیگر را با رفتوآمد در خیابانها و ماند الباقی که خوب بود و قابلدیدن.
از نکات جذاب و کمدی تصویری کار میتوان به شلوارهای راهراه بارنگ آبی اشاره کرد که همه اهالی محل میپوشیدند، به قول علی مشهدی یک توپ پارچه زیرشلواری خریدیم و کل سریال را با همان جمع کردیم که این کار هم در نوع خود جالبتوجه بود.
در مجموع سریال نوروز رنگی را میتوان سریالی شاد و مفرح در نظر گرفت که حال و هوای دهه شصت و خاطرات آن روزها را برای ما زنده میکرد.
شاید اگر امروز به فرزندانمان بگوییم برای دیدن یک فیلم هندی چه بدبختیهایی کشیدیم و چه شبها نخوابیدیم و یا داشتن تلویزیون سیاهوسفید برای خیلی از خانوادهها یک رؤیا بود و برای خریدن آن باید ثبتنام میکردیم و در نوبت قرعهکشی میماندیم و یا اینکه در این عصر ارتباطات، همین کمی بیشتر از سه دهه قبل، شاید در هر محله به تعداد انگشتان دست تلفن بود.
باور نکنند. خدا را چه دیدید شاید تمام این چیزهای عجیب امروز روزی برای بچههای نوههای ما عجیب شود. مثلاً بگویند ازاینجا تا مشهد با قطار و ماشین شخصی یک روز تو راه بودید الآن نیمساعته میرسیم؛ فقط خدا میداند.
پایان
برای مطالعه نقد و بررسی سایر فیلمهای کمدی اینجا کلیک کنید.