استادُلوژی در وقتهای اضافه
استادُلوژی در وقتهای اضافه
نویسنده: علیرضا عبدی
با توجه به فرا رسیدن ایام ملکوتی انتخاب واحد، در ادامهی موضوعات آموزشی برای آمادگی در جامعه، این بار با استادشناشی در خدمت شما هستیم.
استادُلوژی
استادان هرچه باشند عین یک گلابی در بسته، نمیتوان به طعم و رنگ و مزهی آن پی برد. موارد ذکر شده هم نهایتاً ۶۹ و ۶ دهم درصد جواب بدهد:
۱. استادانی که مصداق بارز «تا شقایق هست زندگی باید کرد» هستند.
معمولاً تعداد این استادان از تعداد لاکپشتهایی که توسط لکلکهای کودکرسان، سالم به مقصد رسیدهاند کمتر است.
همینها هم اولین صدم ثانیههایی که از انتخاب واحد نگذشته، به تاراج میروند.
عین خودروهای ثبتنامی که با هزاران اختلال در سامانه نصیب ازمابهتران میشوند.
این استادان، انسانهای شریفی هستند که با تمام وجود به این درک رسیدهاند که سیستم ارزشگذاری با نمرات یک تا بیست مدتهاست منسوخ شده (عین کشورهای حوزه اسکاندیناوی) و گرفتن نمره پاسی حق دانشجوست (عین نمیدونم کجا).
تنها کاری که در روز انتخاب واحد انجام میدهید، شناسایی و درس گرفتن با این استادان است.
تبصره: میتوانید با راهاندازی یک بازی کثیف، اسم این استادان را نزد دوستان نزدیکتان، خراب کنید.
مثلاً بگویید مدرکش قلابی است یا مثلاً هر جلسه، چه کسی بگوید و چه کسی نگوید، او کوییز میگیرد.
۲. استادانی که مصداق بارز «نبستهام به کس دل… نَخَسته پَستِ منزل» هستند.
کلاس این استادان، یک محیط مناسب و آکادمیک برای جامعهشناسانی است که درباره تضاد نسلها تحقیق میکنند.
این کلاس، خود به تنهایی بار علمی کشور را بر دوش دارد.
این استادان با همهچیز و همهکس مشکل دارند و تقریبا تمام وقتشان را به بررسی مشکلات فعلی جوانان و مقایسه آن با دوران جوانی خود میگذرانند.
نحوه برخورد با این استادان کمی پیچیده است و معمولا استفادهی ترکیبی از تعریف بیش از حد از ایشان همراه با بیان نظراتتان من باب لزوم توجه به پیشکسوتان، جواب خواهد داد.
برای گرفتن نمره بالا از این استادان، از آنها بخواهید از خاطرات جوانیشان برایتان تعریف کنند.
هم وقت کلاس میرود و هم میبیند که برایتان مهم است.
درس هم باید بخوانید. آن هم با نان اضافه. در حد پروفسور سمیعی قبل از عمل.
۳. دیگر چه؟! حد وسط ندارد که. بروید و همین دو مطلب بالا را اجرا کنید.
پایان
برای مطالعه سایر مطالب طنز اینجا کلیک کنید.