مرتضی احمدی اولین خواننده اشعار فکاهی
مرتضی احمدی اولین خواننده اشعار فکاهی
نویسنده: مهدی صالحی
سیدمرتضی احمدی یکی از معدود هنرمندانی بود که از پس همه نوع هنری بر میآمد.
از خوانندگی به سبک بیات تهران تا بازی در نقشهای جدی و صداپیشگی آثار مختلف تلویزیونی.
او تنها کسی بود که بیش از ۱۵۰ شعر طنز و فکاهه را به صورت ضربی اجرا نموده است.
زندگی استاد مرتضی احمدی فراز و نشیبهای زیادی داشت.
او که کارمند راهآهن بود در سال ۱۳۳۹ بخاطر اختلافی که با وزیر راه داشت اخراج شد و از سال ۱۳۴۰ به اجرای برنامه در تلویزیون پرداخت.
ایشان در مورد خاطرات جوانی خود میگوید: در سال ۱۳۲۱ تازه کار تئاتر را به صورت جدی شروع کردم و در چند نمایش به دور از چشم پدرم بازیگری و خوانندگی میکردم.
وقتی پدرم متوجه فعالیتم شد من را از خانه بیرون کرد ولی من کوتاه نیامدم چون عاشق تئاتر بودم البته همان سالها در راهآهن به عنوان تعمیرکار مشغول بودم.
سال ۱۳۲۲ بود که ترانه «گلپری جون» را اجرا کردم و مورد استقبال مردم قرار گرفت و همان باعث شد در رادیو شروع به کار کنم.
همان سالها در یکی از پیش پردههای تئاتر ترانهٔ دیگری به نام «کارگرم» را اجرا کردم که با استقبال همکارانم در راهآهن روبرو شد و همان ترانه باعث اعتصاب کارگران راهآهن گردید و از آنجا که خودم کارمند همانجا بودم به بخش حسابداری منتقل شدم و پس از پایان اعتصاب و آرام شدن اوضاع دستگیر شدم و در کلانتری تعهد دادم از آن به بعد از اجرای آن پیش پرده خودداری کنم.
پیشپردهٔ دیگری با نام «قدس شاهین» را خواندم که دربارهٔ ماجرای تجاوز جنسی عدهای از سربازان آمریکایی به یک زن ایرانی بود که سر و صدای زیادی کرد.
آن هم توقیف شد؛ ولی پس از اجرای مجدد در پاییز سال ۱۳۲۳ در جمعی خصوصی، محکوم به شش ماه تبعید به کرمان شدم که با پیگیری محمد مسعود، مدیر روزنامهٔ «مرد امروز» که تصادفاً به تئاتر فرهنگ آمده بود ملغی شد.
البته چندتا از پیشپردههای دیگری که خواندم نیز توقیف شد، از جمله پیشپردهای به نام «پیراهن زرده» که دربارهٔ گروههای فشار حزب دموکرات ایران که پیراهن زرد میپوشیدند بود که هم کتک خوردم و هم بازداشت شدم و تیر خلاص پیشپردهای به نام کارمند دولت بود که منجر به انفصال موقتم از خدمت در راهآهن شد ولی با اعتراض به دیوان عالی کشور لغو شد.
اما ماجرای دستگیریم به دلیل هم دستی در ترور شاه هم جالب است.
در بهار سال ۱۳۲۴ از طریق مسابقات فوتبال با ناصر فخرآرایی که در تیم «آفتاب شرق» بازیکن و مربی بود آشنا شدم در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۷ به دعوت فخرآرایی به مراسم سالگرد افتتاح دانشگاه تهران رفتم و در آن جا شاهد ترور محمدرضا شاه به دست فخرآرایی بودم که به کشته شدن فخرآرایی و دستگیر شدنم به عنوان هم دست انجامید که پس از بازجویی و اثبات بیاطلاعی با آن سابقهای که داشتم شانس آوردم و آزاد شدم.
من از سال ۱۳۲۰ طرفدار تیم پرسپولیس بودم یادم هست ۷ تا صد تومانی داشتم، بازی تاج و پرسپولیس که شروع شد گفتم یا ابوالفضل هر گلی که پرسپولیس بزند صد تومان نذر میکنم.
پرسپولیس گل اول را که زد، گفتم یا ابوالفضل این صد تومان و همین جوری پرپسولیس پنج تای دیگر گل زد و پول هایم رفت، گفتم یا ابوالفضل من غلط کردم اجازه بده یک چیزی ته جیبم بماند خدا را شکر به همین شش گل ختم شد وگرنه باید قرض میگرفتم.
استاد مرتضی احمدی در ۱۰ آبان ۱۳۰۳ در تهران متولد شد و در ۳۰ آذر ۱۳۹۳ بعلت مشکلات ریوی در ۹۰ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
یادش گرامی باد
پایان
برای مطالعه معرفی سایر طنزپردازان اینجا کلیک کنید.