سدنصرالدین و فرهنگ عامه‌ مردم تهران

سدنصرالدین و فرهنگ عامه‌ مردم تهران

به گزارش روابط عمومی دفتر طنز حوزه هنری محمود توسلیان منتقد ادبی در روزنامه آرمان ملی نوشت: بخشی از قلمرو فرهنگی هر سرزمینی در دل متون و کتاب‌های آن سرزمین نمودار می‌شود.

به بیان دیگر این واژگان و کاربران آن هستند که می‌توانند به واسطه‌ نوشتن تاریخ به حفظ و نگه‌داری آن قلمرو فرهنگی کمک شایانی کنند.

خاطره‌نویسی یکی از گونه‌های ثبت و ضبط تاریخ شفاهی است که خود به تاریخ‌نگاری‌های کلان پایان می‌یابد.

این گونه از نوشتارهای ادبی در سده‌ اخیر به خصوص در نیمه‌ دوم این سده (از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۶۳ خورشیدی)، سبب شده است که امروزه علاقه‌مندان به مباحث تاریخی و فرهنگی از منابع خوبی بهره‌مند شوند.

«تهران نوشته‌های یک بچه تهرون» با عنوان اصلی «سدنصرالدین» یکی از کتاب‌هایی است که نشانی‌های خوبی از یک دوره‌ تاریخی خاص به ما می‌دهد.

در این اثر که مجموعه‌ای از خاطرات طنزآمیز امیر خیام است به خواندن بخشی از فرهنگ عامه‌ مردم تهران پرداخته می‌شود.

یکی از ویژگی‌ها آثاری از این دست، ارائه‌ دورنمایی از موقعیت جغرافیایی و طرح موضوع بافت شهری و محله‌های یک منطقه است که در این مورد خاص «خیابان خیام»، نزدیک امامزاده سیدنصرالدین و محله‌ ملک‌آباد است.

در طول خرده روایت‌ها به تدریج با یک محله،افراد آن محله و بخشی از فرهنگ مردمان آن آشنا می‌شویم.

به عنوان مثال درباره‌ خانه‌ سد نصرالدین می‌خوانیم: «خونه‌ سد نصرالدین ۷۵ متر بود. از ابتدای کوچه تا درِ حیاط دالان درازی بود که به حیاط کوچکی می‌رسید.

وسط حیاط، حوضی شش ضلعی لَم داده بود و کنار حیاط هم درخت اناری بود. نزدیک درخت انار هم هاون بود.

خانه دو تا مطبخ کوچک هم داشت. مطبخ کوچک دیگری هم بود، درست در گوشه‌ ایوان که جای نگه‌داری ترشی بود.

بالای مطبخ پشت بام کوچکی بود که خرپشته‌ای هم داشت بالای دو اتاق بالا هم پشت بام بود…»طبیعی است که به واسطه‌ این معماری افراد هم باید در این فضا، زندگی صمیمانه‌ای داشته باشند و این افراد علاوه بر خصوصیات فردی، نسبت‌های دیگری با جامعه برقرار کنند که همان شغل‌شان باشد.

پس پرداختن به افراد و مشاغل  یکی دیگر از ویژگی‌های این قبیل متون است. مثلا «مشدعلی (مشهدی علی)، معمار خانه، بیشتر بلد بود پله درست کند.

در گوشه کنار خونه‌ سدنصرالدین هم بی‌خودی پله‌ گذاشته بود…» یا «محور  و شخصیت اصلی خاطره‌هایم عزیزجون است که حق مادری بر گردنم دارد.

عموی بزرگ، مرحوم شیخ ابراهیم که مشهور بود به شخ اِبرام؛ مردی بسیار متشرع که در مغازه‌ مرحوم میرزا احمد عابد نهاوندی (مرشد چلویی) آشپزی می‌کرد.از دوستان نزدیک مرشد و مرحوم شیخ رجب‌علی نکوگویان ( رجبعلی خیاط) بود…».

داده‌هایی که خواندید از نکته‌ مهم دیگری در خود دارد که بحث معرفی و نشان‌دهی برخی شخصیت‌های مشهور این دوره را در دل خود دارد.

در این کتاب از مهدی سهیلی(شاعر)، اصغر خیام(غزل‌خوان)، اسمال خیام(هنرمند مشهور تئاترهای روحوضی و سیاه‌بازی)، سعدی افشار( بازیگر سیاه‌بازی)، محمدرضا آقاسی(شاعر) به تناوب یاد می‌شود.

اما نخ تسبیح همه‌ این ویژگی‌ها در این کتاب، پرداخت‌های طنزپردازانه‌ قصه‌هاست.به این مفهوم که هر کجا راوی – نویسنده هرچیزی را بهانه‌ نوشتن و ذکر خاطره کرده است، کمی نمک طنز و شوخ‌طبعی به آن افزوده است.

پایان

برای مطالعه نقد و بررسی سایر کتاب‌های طنز اینجا کلیک کنید.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=316694
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.