فیلم سینمایی لامینور را استاد ایرج ملکی ساخته؟
فیلم سینمایی لامینور را استاد ایرج ملکی ساخته؟
نویسنده: علیرضا عبدی
ایرج ملکی معروف شد چون هرچه دمِ دستِ مغزش آمده بود را نوشت و ساخت. اما داریوش مهرجویی اینقدر معروف بوده و هست که نخواهد با ساختهای جدید، سر زبانها بیفتد.
داریوش مهرجویی در ۸۰ سالگی فیلم «لامینور» را نوشت و ساخت. سنی که خیلیها در آن مشغول بازی با نوهها و نتیجهها و منتظر حقوق بازنشستگیاند.
پس این نقد (طنز) علاوه بر لو دادن فیلم، اندکی مدافع سینمای مهرجویی نیز هست.
نقد فیلم سینمایی لامینور
این فیلم در ستایش موسیقی است و کوبشِ فیلمنامه و بازیگری. نتیجه همین فیلم بدی شد که برای پخش آن باید شبکههای استانی اعلام آمادگی میکردند.
فیلمنامه انگار یک خط مکتوب است و بازیها هم در حدود فیلمهای استاد ملکی. چند تیپ اغراقآمیز داخل فیلم داریم که هیچکدام شخصیتپردازی درستی ندارند.
همینجور هستند تا فیلم پر شود. سیامک انصاری، علی نصیریان و کمی مهرداد صدیقیان. علی مصفا هم کمکی نمیکند و همگی مشغول شعار دادن هستند.
شخصیت اصلی فیلم، پردیس احمدیه، راوی فیلم است. راوی باید همه احساسات و عواطف را (اصطلاحاً با تِلینگ) بیان کند.
مثلاً بگوید: «من خجالتی بودم…» نیمهی دوم فیلم یهو راوی میرود که یک چای استراحت کند و یا در ترافیک گیرد کردهاست.
آخر فیلم خودش را میرساند تا به خداحافظی برسد! هرچند فیلم (با شویینگ) کار را خوب پیش میبرد و نیازی به راوی احساس نمیشود.
پردیس احمدیه در این فیلم، مثل ترلان پروانه در گشت دو، ادای ساز زدن درمیآورد؛ کاوه آفاق ادای بازیگری درمیآورد؛ کل فیلم (شاید) دارد ادای علی سنتوری دخترانه را درمیآورد.
نیمهی دوم فیلم هم اندکی ادای مهمان مامان را درمیآورد. همگی هم عین آرسنال، الکی فقط طرفدار دارند. ولی موفق نمیشوند.
منطق داستان هم مشکل اساسی دارد. پدر دخترک، با موسیقی و سنتور زدن وی مشکل دارد، چون برادرش (که میشود عموی دخترک) سنتور میزده و حالا فوت کرده است.
خب حالا اگر عموئه در تصادف جان به جان آفرین تسلیم میکرد، دخترک از گرفتن گواهینامهی رانندگی منع میشد!؟
دختری که اینهمه محدودیت دارد چرا با دوچرخه رفتوآمد میکند؟!
فیلم لامینور هیچ هدفی را دنبال نمیکند. فیلمنامه فیلم لامینور اصلا نمیداند که هدف چیشت! و باید به دنبال چه دستاوردی میگردد و حتی نمیداند که چگونه داستانش را روایت کند.
اصلا فیلم لامینور هیچ داستانی هم ندارد. فیلم میخواهد روایتگر دشواریهای زندگی دختری باشد که عاشق نواختن و موسیقی است اما محدودیتهایی در برابر خودش میبیند.
اما نمیداند که چگونه این محدودیتها را به تصویر بکشد و حتی راهحلی هم برای این دخترک ندارد.
میدانیم که فیلم بانو، ورژن زنانهی ضعیف هامون بود. این فیلم هم که بالاتر هم اشاره کردم، ورژن زنانه و خیلی ضعیفتر از فیلم ضعیف سنتوری.
احتمالاً دیگر باید منتظر بازنشستگی داریوش مهرجویی بعد از ایرج ملکی باشیم.
پایان
برای مطالعه نقد سایر فیلمها اینجا کلیک کتید.