جغرافياي شوخ طبعي

شوخ‌طبعي ريشه‌اي عميق در مليت و نگاه مشترک افراد به جهان دارد و حاصل هنجارهاي آشنا در فرهنگ آن اشخاص است. نکته مهم درباره اين موضوع آن است که تماشاي فردي که بيش از حد براي شوخ‌طبعي تلاش مي‌کند تقريباً هرگز خنده‌دار نيست و اين مورد در همه کشورهاي جهان صادق است. در بهترين حالت، اين فقط در يک حالت ترحم‌آميز و همراه با کنايه در فرهنگ‌هاي خاص، خنده‌دار است. اگرچه تمايل به سرگرمي ممکن است ما را به سمت يک شوخي نازل ولي خلاقانه سوق دهد اما يک اقدام اشتباه مي‌تواند ذهنيت ديگران را نسبت به ما به سرعت عوض کند؛ اما ساده‌ترين راه براي کسل کننده بودن اين است که سعي کنيد هميشه بامزه باشيد.

پس لازم است که قبل از شروع، اين سوال مهم را از خود بپرسيد: آيا من واقعاً براي رساندن پيام خود به شوخ‌طبعي نياز دارم؟ آن وقت در زماني که فشار براي خنده‌دار شدن از بين رفت، ممکن است متوجه شويد وقتي که پيام خنده‌داري براي گفتن داريد و آن را با روشي صادقانه مي‌گوييد به احتمال زياد، يک شوخ‌طبعي غيرمنتظره در کار خود ايجاد خواهيد کرد.

ضمنا بيشتر مردم مستعد پيدا کردن چيزهاي بامزه هستند و با توجه به اين فرصت، همه افراد مي‌خواهند بخندند. به همين دليل فکر کردن و تلاش لازم براي خنده‌دار کردن يک موقعيت بسيار کمتر از آن چيزي است که شما فکر مي‌کنيد. پس، به جاي اين‌ که افراد را مجبور به خنده کنيد بايد بفهميد که چرا ممکن است چيزي خنده‌دار باشد؟ سپس اجازه دهيد که طنز در آن بدرخشد.

شوخ‌طبعي در جهان بسته به فرهنگ هر کشور متفاوت است که در ادامه به آن اشاره مي‌کنيم.

 

شوخ‌طبعي در اروپا

مردم انگليس عاشق اين هستند که به خود بخندند و تمايل به کنايه‌هاي عميق وشوخي‌هاي عاشقانه دارند که در محدوده مرزهاي قابل قبول اجتماعي قرار داشته باشند. در فرانسه، اسپانيا و اتريش، هجو منطقه‌اي بسيار محبوب است و اغلب به روابط رقابتي بين مناطق و کشورها مي‌پردازند.

در آلمان نيز طنزهاي سياسي و تابوهاي اجتماعي در محدوده کمدي قرار دارند و بازي هوشمندانه با کلمات، نقش مضاعفي در ساخت شوخي بازي مي‌کند.

مردم لهستان، شوخي‌هاي تلخ و کنايه‌آميز را دوست دارند که ظرافت‌هاي بيشتر آنها در مليت‌هاي ديگر از بين مي‌رود.

مردم فرانسه معتقدند که شوخ‌طبعي آنها به دو درجه تقسيم مي‌شود که شامل درجه عالي و درجه دوم است. به عنوان مثال، وقتي کسي يک شوخي را خيلي جدي مي‌گيرد، به اين معني است که او آن را در درجه عالي درجه‌بندي مي‌کند که به احتمال زياد، شوخ‌طبعي در آن وجود ندارد. اما مردم فرانسه، طعنه زدن را دوست دارند و مسائل را خيلي جدي نمي‌گيرند و با آن موضوع‌ها يک شوخ‌طبعي درجه دوم مي‌سازند. ولي از ميان همه اين رويکردهاي مختلف طنز، چيزي که همه کشورهاي اروپايي را به هم پيوند مي‌دهد هجو است. البته براي مردم در اروپا، کمدي نيز بهانه‌اي براي بازي و تمسخر ساختارهاي رايج است.

 

شوخ طبعي در آمريکا و کانادا

آمريکا و کانادا هر دو در زمينه سرگرمي تأثيرگذارند و داراي طيف متنوعي از سبک‌هاي مختلف کمدي هستند. موضوع اصلي شوخ‌طبعي در آمريکا بيشتر شامل اتفاق‌هاي ناشي از کليشه‌ها و اختلافات قومي است. ضمنا، شوخ‌طبعي آمريکايي دوست دارد با پوچي وقايع به ظاهر عادي بازي کند يا پوچي را به چيزهاي پيش‌ پا افتاده تزريق کند. پس ما وقتي به شوخ‌طبعي آمريکايي فکر مي‌کنيم نمايش‌هاي استندآپ به ذهن خطور مي‌کنند که اين نوع از دهه هشتاد محبوب شده‌است و مردم هنوز هم آن را دوست دارند. علاوه بر آن، برخي از کمدي‌هاي آمريکايي موفق شدند با مجموعه‌هايي مانندFriend ، Office ، Bigbang theory و … نظر مخاطبان را به خود جلب کنند. اما شوخ‌طبعي کانادايي بيشتر بر هجوهاي سبک، کنايه و تمسخر تمرکز دارد.

 

شوخ طبعي در آمريکاي جنوبي

زبان‌هاي غالب در آمريکاي جنوبي، اسپانيايي و پرتغالي است و بسياري از شوخ‌طبعي‌هاي آنها با اروپايي‌ها مشترک است. البته اين به آن معنا نيست که هر کشوري کمدي‌هاي خاص خود را ندارد. به عنوان مثال در مکزيک، تمسخر به عنوان راهي براي از بين بردن تنش و ايجاد روابط دوستانه استفاده مي‌شود. اما شوخ‌طبعي آرژانتيني همراه با مراجعه به تاريخ و هويت ملي آنها است.

 

شوخ‌طبعي در روسيه

اگرچه رفتار روس‌ها در ظاهر سرد و خسته‌کننده به نظر مي‌رسد اما در واقع، چهره آنها عشق عميق به خنده را پنهان مي‌کند. بسياري از طنزهاي روسي به ظرافت‌هاي زباني پيوند خورده‌اند و ترجمه اغلب آنها دشوار است. اما با کمي توضيح مي‌توان هوشمندي و درخشش را در آن آثار مشاهده کرد.

به عنوان مثال اين شوخي را بر اساس يک ضرب‌المثل معروف بيان مي‌کنيم که به شرح زير است:

??? ????? ?? ???????? ? ????? ?? ?????

بدون تلاش، شما حتي يک ماهي را از استخر بيرون نمي‌کشيد.

معادل آن به انگليسي مي‌شود:

 «no gain no pain»

و در زبان فارسي هم مي‌گوييم: «نابرده رنج، گنج ميسر نمي‌شود.»

روس‌ها با همين ضرب‌المثل اينگونه شوخي مي‌کنند که: شوخي مبتني بر ضرب‌المثل اين است که:

??? ????? ?? ???????? ? ????? ?? ????

«بدون برکه، ماهي را از آن بيرون نخواهيد آورد.»

در طي چند سال گذشته، کمدي روسيه پيشرفت خوبي داشته‌است. ضمنا بسياري از قالب‌هاي مختلف نمايش‌هاي کمدي در Youtube و Rutube وجود دارند که اين منحصر به فرد است و چنين قالب‌هايي در کشورهاي ديگر وجود ندارند. مسئله مهم در اين مورد آن است که درک شوخ‌طبعي روسي براي يک خارجي سخت است به خاطر آن که زبان روسي دشوار است و عبارت‌هاي زيادي در آن وجود دارند که ترجمه آنها غيرممکن است و معادل آن در زبا‌‌ن‌هاي ديگر وجود ندارد.

 

شوخ‌طبعي در آسيا

کمدي، ريشه در زبان دارد و با توجه به تفاوت‌هاي زباني گسترده‌اي که در سراسر قاره آسيا وجود دارند يافتن وجه تشابه در مورد طنز کشورهاي اين منطقه دشوار است. به عنوان مثال ارتدوکسي کنفوسيوسيست، نئو کنفوسيوسي با تأکيد بر اجراي آيين‌ها به صورت سنتي، شوخ‌طبعي را کاري ناپسند همراه با کنايه مي‌داند. ضمنا متون فلسفي دائوئيستي اوليه مانند «ژوانگزي»، کنفوسيوس را مسخره مي‌کنند و او را به عنوان فردي سرگرم‌کننده معرفي مي‌نمايند. کتاب‌هاي شوخي نيز حاوي ترکيبي از جناس، طنز موقعيتي و بازي با موضوعات تابو مي‌باشند که با گذشت قرن‌ها همچنان محبوب هستند. هنرهاي نمايشي محلي، قصه‌گويي، داستان‌هاي بومي و شعر هم طيف گسترده‌اي از سبک‌ها و حساسيت‌هاي طنز را ارائه مي‌دهند.

ضمنا، طنزپردازان مشهور چيني شامل شوخي‌کنندگان باستاني Chunyu Kun و Dongfang Shuo هستند. نويسندگان سلسله‌هاي مينگ و چينگ مانند فنگ منگلونگ، لي يو و وو جينگزي و نويسندگان طنز مدرن لو ژون، لين يوتانگ، لائو شي، کيان ژونگ شو، وانگ شيائوبو و وانگ شو هستند.

علاوه بر آن، شوخ‌طبعي مدرن چيني نه تنها تحت تأثير سنت‌هاي بومي، بلکه تحت تأثير شوخ‌طبعي خارجي است که از طريق فرهنگ چاپ، سينما ، تلويزيون و اينترنت پخش شد. در طول دهه ۱۹۳۰، “youmo” به عنوان يک اصطلاح جديد براي شوخ‌طبعي مورد استفاده قرار گرفت و باعث ايجاد يک روش رايج براي ادبيات طنز و همچنين بحث در مورد اين که کدام نوع حساسيت شوخ‌طبعانه مناسب چين است، شد. اما رويکرد دولت چين نسبت به شوخ‌طبعي سرکوبگرانه بود و برخي از انواع کمدي در زمان حکومت مائو تسه تونگ به طور رسمي ممنوع شدند. اما آزادسازي اجتماعي در دهه ۱۹۸۰، تجاري‌سازي بازار فرهنگي در دهه ۱۹۹۰ و ظهور اينترنت هرکدام بر خلاف دستگاه سانسور که توسط دولت حمايت مي‌شدند باعث شکل‌گيري طنزهاي جديد در چين در دهه‌هاي اخير شدند.

علاوه بر آن، در سيستم نوشتاري چين از نوشته‌هايي استفاده مي‌شود که بسته به زمينه دستوري، معناي خود را تغيير مي‌دهند. به همين دليل است که شوخ‌طبعي چيني ترکيب پيچيده‌اي از زبان‌شناسي است که معمولاً حول معني کلمات مي‌چرخد. بنابراين، زبان چيني مکان مناسبي براي جناس بازي‌هاي هوشمندانه و بازي با کلمه‌ها است.

ژاپني‌ها نيز اغلب از جناس استفاده مي‌کنند آنها دوست دارند داستان‌هاي طنز و طولاني به نام راکوگو (Rakugo) تعريف کنند که شخصيت‌هاي احمقانه و احمقانه‌هاي اجتماعي ناجوانمردانه‌اي دارند. ولي در کره، کمدين‌ها دوست دارند با ايده‌هاي شخصيت‌ها و نقش‌هاي اجتماعي بازي کنند و اغلب به انجام کارهاي خنده‌دار و هوشمندانه درباره ديگران مي‌پردازند.

در هندوستان، جوان‌ها شيوه‌هاي سنتي و فرهنگي خود را مسخره مي‌کنند. موضوع اصلي آنها فيلم‌نامه‌هاي معمولي خانوادگي است و چون براي همه اقشار مختلف جامعه قابل استفاده است رسانه‌ها نيز بيشتر با اين موضوع شوخي مي‌کنند.

ولي ورود طنز و کمدي به فرهنگ عربي و فارسي متفاوت است و محمد الباقر درباره آن مي‌گويد: «اصطلاحات کمدي و هجو پس از ترجمه «شاعرانگي ارسطو» به زبان عربي، وارد جهان اسلامي قرون وسطي شد. جايي که نويسندگان عرب و فيلسوفان اسلامي مانند ابوبشر و اورورس به شرح آنها پرداختند و به دليل اختلاف‌هاي فرهنگي، آنها کمدي را از نمايش‌هاي يونان جدا کردند و در عوض، آن را معادل با مضامين و فرم‌هاي شعري عربي مانند هيجا (شعر هجو) شناختند. آنها کمدي را هنر سرزنش مي‌دانستند و به شاد بودن و يا شروع دردسرساز و پايان خوش مربوط به کمدي کلاسيک يونان هيچ اشاره‌اي نمي‌کردند. اما پس از ترجمه‌هاي لاتين قرن دوازدهم، اصطلاح کمدي معناي جديدي در ادبيات قرون وسطايي پيدا کرد.» اما به طور کلي شوخ طبعي و طنز در ادب پارسي و ايران ريشه در دوران باستان دارد. در خصوص طنز و شوخ طبعي در ادبيات عرب، دکتر موسي بيدج معتقد است که اعراب بيشتر تحت تاثير نويسندگان ايراني بوده‌اند.

 

مقايسه تفاوت‌هاي فرهنگي در درک شوخي در کشورهاي دنيا

شوخ‌طبعي به بيان آن چه که سرگرم‌کننده و خنده‌دار است، اشاره دارد که هميشه با واکنش احساسي و ابراز رفتارهاي صوتي – رفتاري مانند خنده و لبخند همراه است. به طور کلي، شوخ‌طبعي در همه فرهنگ‌هاي انساني وجود دارد. با اين حال، افراد با زمينه‌هاي مختلف فرهنگي ممکن است نگاه متفاوتي به طنز داشته باشند به عنوان مثال مارتين و فورد معتقد هستند:«شوخ‌طبعي، يک فعاليت جهاني انساني است که اکثر مردم در طي يک روز معمولي و در انواع زمينه‌هاي اجتماعي آن را تجربه مي‌کنند. علاوه بر آن، تأثيرات فرهنگي مهمي در نحوه استفاده از شوخ‌طبعي و موقعيت‌هايي که براي خنده مناسب هستند، وجود دارد.»

شوخ‌طبعي پديده جهاني هست که از نظر فرهنگي نيز خاص است و نتايج حاصل از تفاوت فرهنگي شرق و غرب در استفاده از طنز و رابطه بين شوخ‌طبعي و سلامت رواني نسبتاً متفاوت و متناقض هست. اما اين که آيا رابطه‌اي بين تفاوت فرهنگي شرق و غرب در درک طنز و استفاده از شوخ طبعي و همچنين ارتباطي بين طنز و روانشناسي وجود دارد، هنوز مشخص نيست.

به طور کلي، استقبال از شوخ‌طبعي در بين غربي‌ها از دوران يونان باستان رواج يافته‌است. غربي‌ها شوخ‌طبعي را با مثبت‌گرايي مرتبط مي‌دانند و آن را به عنوان سرگرمي قبول دارند. فرويد در اواخر قرن نوزدهم، شوخ‌طبعي را مکانيزم دفاعي در برابر موانع و پريشاني‌ها دانست. از ديدگاه روانکاوي، شوخ‌طبعي راهي براي کمک به مردم در از بين بردن ترس و اضطراب در نظر گرفته مي‌شد که ديدگاه سرگرم‌کننده، خنده‌دار و ترسناک نسبت به ترس دروني افراد داشت. در قرن بيستم، روانشناسان در دنياي غرب شروع به صحبت در مورد تأثير مثبت شوخي کردند. به عنوان مثال، شوخ‌طبعي به عنوان يک ويژگي مثبت در نظر گرفته شد. آنها معتقد هستند که افراد بامزه جذاب‌تر هستند و انگيزه، خلاقيت و توانايي بيشتري دارند. همچنين، شوخ‌طبعي به عنوان عنصري اساسي از سلامت رواني همراه با خودآگاهي، سازگاري خوب و توانايي بالا معنا پيدا مي‌کند.

در مقابل غربي‌ها، نگرش شرقي‌ها نسبت به شوخ‌طبعي چندان مثبت نيست. در چين، کنفوسيوس‌گرايي طنز را بي‌ارزش کرده‌است. مردم چين ضمن تأکيد بر محدوديت و جديت، شوخ‌طبعي را تحقير مي‌کنند. آنها شوخ‌طبعي را يک ويژگي شخصيتي مطلوب و به عنوان عنصر اساسي خلاقيت نمي‌دانند. چيني‌ها از ترس به خطر افتادن موقعيت اجتماعي خود تمايلي به پذيرش شوخ‌طبعي ندارند.

با توجه به مطالب ذکر شده بايد به اين موضوع توجه داشته باشيم که افرادي که يک زبان خارجي را ياد مي‌گيرند در درک گروهي از شوخي‌ها در زبان دوم ممکن است با مشکلاتي روبرو شوند زيرا حس شوخ طبعي مردم در سراسر جهان متفاوت هست؛ بنابراين آن چه ممکن است در کشور شما خنده‌دار باشد ممکن است در کشوري ديگر خنده‌دار نباشد و تازه توهين‌آميز هم باشد. پس بايد در انتخاب نوع شوخي و طرز بيان آن دقت کنيم که شوخ‌طبعي ما باعث رنجش خاطر افراد نشود.

در نهايت بايد به اين نکته توجه کنيم که نوع بيان طنز در کشورهاي گوناگون جهان با يکديگر متفاوت است. پس، اگر مي‌خواهيد لطيفه‌ها و جوک‌هاي خارجي را بفهميد بايد از کشف فرهنگ آنها شروع کنيد. زيرا درک تفاوت‌هاي فرهنگي کشورهاي گوناگون جهان براي شما مفيد خواهد بود و به غني‌سازي پيشينه فرهنگي‌تان کمک مي‌کند.

 

علاقمندان مي‌توانند مطالب مرتبط با طنز در جهان را در سايت حوزه هنري ملاحظه فرمايند و از آن استفاده کنند.

ترجمه و تاليف: ياسمن حسيني، دفتر طنز حوزه هنري

 

منابع:

  1. Culture Shocks: Humour across cultures, https://leap.london/culture-shocks-humour-across-cultures/
  2. SENCE OF HUMOUR ACROSS THE WORLD: 6 CONTRIES, http://www.blogangelio.ovh/sense-of-humour-across-the-world-6-countries/
  3. Humour, https://en.wikipedia.org/wiki/Humour
  4. Cultural Differences in Humor Perception, Usage, and Implications, https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyg.2019.00123/full
  5. Humour around the world, https://learnenglishteens.britishcouncil.org/magazine/life-around-world/humour-around-world
لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=314009
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.