اي تکنواز نابغه نينوا، حسين

اي تک‌نواز نابغه نينوا، حسين

وي تک‌سوار واقعه کربلا، حسين

 

اي از ازل نوشت سواد سرشت خويش

با سرنوشت غربت خود آشنا، حسين

 

هم جان فداي راه وفا کرده، هم جهان

هم جان و هم جهان به وفايت فدا، حسين

 

از امن و عافيت؛ به رضايت جدا شدي

چون گشتي از مدينه جدت، جدا حسين

 

يک کاروان ذبيح، به همراه داشتي

از فطرت خجسته شير خدا، حسين

 

يک کاروان اسير به همراه داشتي

از عترت شکسته دل مصطفا، حسين

 

جانبازي‌ات به منزل آخر رسيده بود

در کربلا که خيمه زدي و سرا، حسين

 

وز آستين لعنت ابليس رسته بود

دستي که رگ گسيخت ز خون خدا، حسين

 

شسته‌است خون پاک تو، چرک جهان همه

تا خود جهان چگونه دهد، خون‌بها، حسين

 

در پيش روي سب و ستم، خيزران چه کرد

با آن سر بريده به جور از قفا، حسين

 

کامروز هم تلاوت قرآن رسد به گوش

زان سر که رست چون گل خون بر جدا، حسين

 

چاک افق رسيد به دامان آسمان

وقتي فلک گرفت به سوگت عزا، حسين

 

حتي کوير تف زده را ، اشک شسته بود

وقتي جهان گريست، عزاي تو را، حسين

 

سوگ تو کرد زلزله، چندان که خواهرت

زينب فکند ولوله از «وا اخا» حسين

 

من زين عزا چگونه نگريم که در غمت

برخاست ناله از جگر سنگ‌ها، حسين

 

«آزاده باش باري اگر دين نداشتي»

زيباترين سفارش مولاي ما، حسين

 

از بعد قرن‌هاي فراوان هنوز هم

ما راست رهشناس‌ترين رهنما، حسين

 

 تو کشتي نجات و چراغ هدايتي

درياب‌مان در اين شب تاريک، يا حسين

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313902
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.