رباعي‌هاي طنز

هر چند که با دست من آغاز شده

اين عشق دوباره دردسر ساز شده

از هيچ رساندمش به اينجا، حالا

مرغ خودمان براي مان غاز شده!

*

از راه رسيديم، توقف کرديم

هي رفتن را به هم تعارف کرديم

دل دل کرديم،عاقبت يکدفعه

راه افتاديم…تق! تصادف کرديم!

*

امروز که عاشقي فراگير شده

کار زن و مرد و کودک و پير شده

تا آمدم اقدام کنم، داد زدند:

هي بچه برو! مدرسه ات دير شده!

*

دعوا شده بود بين مردان دهات

يعني چه کسي برنده‌ي ناز نگات..؟

از راه رسديم و دلت را برديم

فرياد زديم: بي خيالش… صلوات!

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313791
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.