آرشيودار باذوق مطبوعات طنز

در تقدير از «محمدرضا تهراني»

 

      اواخر دهه هفتاد بود که يک بار در راسته کتاب فروشي هاي خيابان انقلاب، چشمم به نسخه چاپ اول کتاب «صحراي محشر» (سيدمحمدعلي جمال زاده، کانون معرفت) افتاد. خاطرم نيست بر راقم اين سطور در آن لحظات چه گذشت، اما آن کتاب فوق العاده ارزشمند را به بهاي پنج هزار تومان (که آن موقع مبلغ نسبتاً قابل توجهي بود) خريدم. شايد اين، اولين جرقه خريدن کتاب‌هاي طنز برايم در آن دوره بود. پس از آن و به مرور شناخت و مطالعه بيشتر، پايم به حوزه مطبوعات طنز کشيده شد و به فراخور بضاعت مالي آن زمان، نشريات طنز و فکاهي ادوار گذشته را نيز مي‌خريدم.

آن‌ها که به شکل جدي با آرشيو و خريد کتاب و مجلات ناياب آشنا باشند، قطعاً گذرشان چندباري به پاساژ‌هايي نظير «صفوي»، «ايران» و… افتاده است. رفاقت با بسياري از کتاب فروشان خبره، يادگار همان سال هاست. از آنجا که خارج از تهران دانشجو بودم، به ايشان مي‌سپردم تا برايم کتاب طنز کنار بگذارند تا آخر ماه بيايم و ببرم، اما هربار که براي خريد نهايي مي‌رفتم، پيش از من، کتاب‌هاي ناب و دستچين شده نصيب شخص ديگري مي‌شد که زودتر آن‌ها را خريده بود. يادم مي‌آيد به کرات زنده ياد منوچهر احترامي، يا عمران صلاحي و حتي دکتر احمد مجاهد (مصحح و مولف کتاب هاي جوحي، نوادر راغب، شيخ و شوخ، …) را آنجاها ملاقات مي‌کردم.

 

    اگر اشتباه نکنم سال ???? بود که به شکلي جدي دست به کار استخراج کتاب شناسي طنز زدم. طي يک پروسه سه ساله، با کتابخانه هاي بسياري ازجمله ملي، مجلس، دانشگاه تهران، موسسه گل آقا، تا کتابخانه‌هاي مرعشي نجفي (قم)، آستان قدس (مشهد)، کليساي وانک (اصفهان)، کتاب فروشي‌هاي تبريز و… به همين واسطه ارتباط گرفتم و فهرست نويسي عريض و طويلي از کتاب‌هاي چاپي، سنگي سربي، نسخ خطي و… در حيطه شوخ طبعي آغاز شد. در اين ميانه اما، يک روز از طريق آقاي علي رضا شاه محمدي که خود کارشناس و مجموعه‌دار بودند، با آقاي «محمدرضا تهراني» آشنا شدم. هرچند به نظرم اين ديدار غيرضروري بود اما به من توصيه کردند ايشان و مجموعه‌شان را بررسي کنم. خوب به ياد دارم که به منزلشان رفتم و در کمال حيرت، با يکي از کامل‌ترين مجموعه‌هاي طنز و در واقع شوخ طبعي فارسي روبه‌رو شدم. اتاقي بود دورتادورش مملو از کتاب طنز و دوره مجلات فکاهي، از زمين تا سقف و همچنين در کناره‌ها، همگي منظم و مبسوط و طبقه بندي شده و البته، ميز ساده کارش در گوشه اتاق و خودش که خوش و خندان رفت و پشت آن نشست. بعدا فهميدم ايشان همان کسي بود که سال‌ها قبل، هميشه يک قدم جلوتر از نگارنده، در خريد کتاب طنز پيش قدم بودند.

 

    آرشيو آقاي تهراني، به جرات يکي از نفيس‌ترين و کامل‌ترين مجموعه‌ها به لحاظ کتاب، مجله و نمونه اسناد در حيطه طنز است. او طي سال‌ها، با حوصله و ممارست و از پس سفرهاي پياپي، نه تنها اکثر نمونه‌هاي مکتوب و منتشره طنز مکتوب و مجلات کاريکاتوري ادوار پيشين و روز را از سراسر ايران تهيه و خريداري مي‌کرد، بلکه اغلب آثار منتشره طنز خارج ايران را هم به سختي و با هزينه‌هاي هنگفت تهيه مي‌کرد. در کمال مناعت طبع اجازه داد از روي دفترچه فهرست کتابخانه‌اش (بيش از سه هزار عنوان کتاب طنز)، رونوشتي بردارم. يادم مي‌آيد حدود چهار دفتر رحلي ديگر داشت که در آن‌ها به انتخاب خودش گلچيني از فکاهه و طنزهاي ناب طنزپردازان را گزينش و به خط خوش خودش رونويسي کرده بود. همين قدر در مورد آقاي تهراني بگويم که از مريدان توفيق بود و هست و حافظه‌اش سرشار از لطيفه‌هاي شفاهي عباس فرات.

اگر از او مي‌پرسيدي ابوالقاسم حالت، فلان غزل طنز را کي و کجا سروده، با همان لبخند هميشگي‌اش، با آدرس دقيق جواب مي‌داد که در روزنامه توفيق فلان سال و شماره، و بعدا به خاطر بهمان دليل در مجله يغما سال فلان، اين غزل منتشر شده است.

 

    يکي از خصوصيات مهم مجموعه تهراني، وجود نمونه‌هاي منحصر به فرد نشريات و آثار مکتوب طنز در خلال دو دوره سال‌هاي ????-???? و ????-???? است. سال‌هايي که آزادي مطلق يا نسبي مطبوعات برقرار بود و با نمونه طنزهاي حزبي و راديکال روبه‌رو بوديم. بسياري از نمونه‌هاي ناياب شب نامه، گاهنامه و جزوات طنز که در بسياري از کش مکش‌هاي سياسي سوزانده يا نابود شدند و به هر دليل در کتابخانه‌هاي مرجع هرگز آرشيو نشدند، در مجموعه تهراني حضور دارند. در زمانه‌اي که بسياري از طنزپردازان فقيد، هيچ کتابي از آثارشان در دسترس نيست؛ نمونه‌هاي مستند اين مطبوعه‌هاي ناياب طنز ارزش دوچندان مي‌يابند. وقتي خبر واگذاري و اهداي مجموعه طنز تهراني، به کتابخانه ملي را شنيدم، هم بسيار خوشحال شدم و هم ناراحت؛ خوشحال از اين بابت که قطعا اين مجموعه ديگر تاراج نخواهد شد و به سبب نگهداري در بايگاني، اسکن و محافظت خواهد شد و ماده خام تحقيق بسياري از پژوهشگران و محققان طنز اينک مهياست و ناراحت از اين سبب که جاي خالي قفسه‌هاي آن اتاق را هيچ چيز پر نخواهد کرد.

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313727
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.