«مويز و مطبوعات» در مکتبخانه طنز
هشتاد و دومين مکتبخانه طنز به صورت مجازي برگزار شد. «???????? ???» نام ????? ??????يي ??? ?? ?? ??? ???? ??? ???? ???ي و با مديريت رضا ساکي براي آموزش طنزنويسي به ويژه نثر و داستان طنز براي دوستداران ادبيات و طنز برگزار ميشود.
رضا ساکي در اين کارگاه آموزشي درباره شيوهها و روشهاي طنزنويسي ميگويد و در هر برنامه به شگرد و موضوعي خاص ميپردازد.
در اين جلسه که به بررسي و تحليل يکي از متنهاي طنز مرحوم کيومرث صابري فومني مشهور به گل آقا اختصاص داشت، ?? نفر از علاقهمندان به طنز و طنزنويسي به صورت مجازي حضور داشتند.
در اين برنامه مطلب «مويز و مطبوعات» مربوط به ستون «دو کلمه حرف حساب» مرحوم صابري فومني؛ چاپ شده در روزنامه اطلاعات به تاريخ سيزدهم مردادماه سال ???? خوانده شد و تکنيکها و ترفندهاي طنزنويسي آن بررسي شد.
«مطبوعات و مويز»
ديروز «مش رجب» خيلي زيرکانه بنده را مخاطب قرار داد و گفت: ميخواستم درباره «مويز» از جناب عالي يک سؤالي بکنم! و خيال کرد من نميفهمم که موضوع از کجا آب ميخورد!
راستش از چند روز پيش «غضنفر» را مأمور کرده بودم که مواظب اين مش رجب باشد، ببيند کجا ميرود، با کي ارتباط دارد، چه چيزهايي ميخواند و… خلاصه تعقيب و مراقبت بکند!
معلوم شد مش رجب در اين چند روز رفته توي نخ لايحه تشديد مجازات محتکران و دارد قضيهاش را تعقيب ميکند، يعني زير جملات لايحه را خط ميکشد، نطق موافقين و مخالفين را ميخواند… خلاصه يک کارهاي مشکوکي ميکند!
لذا وقتي ديروز اسم مويز را آورد، بنده دستش را خواندم و متوجه منظورش شدم و خيلي قرص و قايم سرش داد کشيدم که «مرد حسابي، خيال کردي که چي؟ احتکار مويز را دست کم گرفتهاي؟ از اهميت مويز غافلي؟ اصلا تو کدام کالاي اساسي را ميشناسي که يک دانهاش براي چهل نفر کافي باشد الا مويز؟ تو کدام دارو و قرص و شربت و آمپول را ميشناسي که با يک دانهاش آدم گرميش بکند الا مويز؟ مگر تو داستان يک مويز و چهل قلندر را نشنيدهاي؟ مگر تو کساني را نديدهاي که با يک مويز گرميشان ميکند؟ تازه غوره هم همين طور، البته يک جور ديگر.»
حرفم که به اين جا رسيد، «مش رجب» رفت در يک حالت انفعالي! لذا من هم معطل نکردم؛ منتها چون آن دفعه خيلي قرص و قايم جوابش را داده بودم، اين دفعه خيلي آرام و ملايم گفتم:
«پدرجان، من يک مويزي ميگويم، تو يک مويزي ميشنوي… اگر امروز در اين شرايط جنگي با احتکار مويز يک برخورد قاطع نشود، هيچ معلوم نيست که در آينده چي بشود. خوشبختانه قانونش هم آمد. حالا ديگر قوه قضائيه نميتواند بگويد که قانون نداريم. اين قانون، آن هم مويز… بروند پدر هرچي محتکر مويز را در بياورند، بلکه از دستشان راحت بشويم.»
در اينجا بود که گمانم «مش رجب» از کوره در رفت و سرم داد کشيد که «اي آقا، اگر اين مويز اين قدر که تو ميگويي مهم است، پس چرا از همان روز اول مويز را کوپني نکردند؟ اصلا کي گفت که من ميخواهم اين حرفها را بزنم؟ بنده آمده بودم از جناب عالي بپرسم که اين مويز چي هست؟»
گفتم: عجب… يعني جناب عالي تا حالا مويز نديدهاي؟
گفت: نخير.
گفتم: اقلا اسم مويز را شنيدهاي؟
گفت: توي همين لايحه خواندم!
گفتم: لابد تا حالا مويز هم نخوردهاي؟
گفت: نخير…
گفتم: اي بيچاره… پنجاه سال از عمرت ميگذرد، نه مويز خوردهاي، نه مويز ديدهاي و نه اسم مويز شنيدهاي، تازه انتقاد هم ميکني؟
اصلا تو چه تقصيري داري، اين مطبوعات تقصير دارند که همه جور مقالاتي چاپ ميکنند الا مقالات مويز، همه جور آگهي چاپ ميکنند الا آگهي مويز، همه جور گزارش چاپ ميکنند الا گزارش مويز و همه جور خبر چاپ ميکنند الا خبر مويز.
مطبوعات هم مويز را دست کم گرفتهاند. آنها هم از اهميت مويز غافلند. آنها هم مويز نديدهاند. آنها هم مويز نخوردهاند. مطبوعات ما که اين باشد، مش رجبش بهتر از تو نميشود.
گلآقا، ۱۳ مرداد ۱۳۶۵ ، روزنامه اطلاعات
رضا ساکي در اين برنامه از اصول طنزنويسي و قواعد نگارش گل آقا و مجله ايشان گفت و گفت که در جلسات بعدي هم آثاري از اين طنزنويس معروف را معرفي و به همراه حاضرين در جلسه تحليل و بررسي خواهند کرد.
مکتب خانه طنز که پيش از همهگيري کرونا به صورت حضوري در محل حوزه هنري تهران و به همت دفتر طنز برگزار ميشد، پس از کرونا با همکاري دفتر طنز و پايگاه خبري گلوني به صورت مجازي و در بستر وبينارهاي گلوني برگزار ميشود.
شرکت در اين جلسات براي علاقهمندان به طنز رايگان است و هر کس با هر ميزان آشنايي و مهارت در حوزه طنز ميتواند در مکتب خانه طنز شرکت کند.
شرکت کنندگان در اين کارگاه معمولا به نقد و بررسي آثار طنز ميپردازند و با طنزنويسان مشهور و همچنين کتابهاي حوزه طنز آشنا ميشوند.
تماشاي مکتبخانه طنز هشتاد و دوم