تقديم به کريم اهل بيت (ع)
به سوي لشگر دشمن ز چله تير درآمد
اميرزادهاي از لشگر امير درآمد
چنان دويد به سوي سپاهيان جمل که
گمان کنند به قصد شکار، شير درآمد
ميان معرکه رفت و مورخان همه ديدند
که چشم فتنه به دست يلي دلير درآمد
همان لطافت محضي که با گذشتنش از دشت
هزار چشمه بهار از دل کوير درآمد
همانکه -خانهاش آباد- سفرهدار کرم بود
گرسنه هرکه در آن خانه رفت، سير درآمد
هر آنکه ديده حسن را شده است عاشق حُسنش
فقير رفت در آغوش او اسير درآمد
تمام خون دلي که ميان سينه نهان کرد
درون تشت سرانجام ناگزير درآمد
نماند راحت از آن طعنهها و بعد شهادت
تمام زخمزبانها به شکل تير درآمد