زلزله را هم مثل کرونا شکست ميدهيم
طبق پيشبينيها ما وارد مرحله بعدي شديم و در همين راستا زلزله و آتشفشان دماوند رخي نشان دادند.
اما برخلاف انتظار؛ مرحله بعدي قبل از تمام شدن مرحله قبلي شروع شد و همين مسئله، بازي مرگ و زندگيمان را کمي دچار مشکل کرد!
بگذاريد مسئله را کمي بازتر کنيم؛ ما ايراني جماعت فقط باهوش نيستيم حساس هم هستيم يعني به شکل احساسي به شدت آماده واکنش به حوادث اطرافيم؛ آنقدر هم با هيجان و جوزدگي احساساتمان را نسبت به آخرين حادثه بروز ميدهيم که حادثه قبلي پاک فراموش ميشود!
البته در کشوري که فکر و ذکرش دائم شکست دادن همه چيز است، اين خيلي عجيب نيست! براي شکست دادن هم؛ آنقدر متمرکز ميشوند که حواسشان از ساير چيزهايي که قبلا ميبايست شکستشان ميدادند پرت ميشود! اين داستان در مورد مبارزه با دشمناني مثل: آقازادههاي رانتخور، عدم شايسته سالاري؛ اعتياد؛ بيکاري؛ اختلاس؛ قاچاق؛ پولشويي و…. قبلا پيش آمده بود اما هر وقت که دشمن نو آمد به بازار، دشمن قديمي شد دل آزار!
در همين راستا و در اين روزها که نقل داغ محافل؛ زلزله و راههاي مقابله با زلزله و شکست آن شده؛ جسارتا يادآوري ميکنيم که در کنار شکست زلزله قرار بود کرونا را هم شکست دهيم و با توجه به اينکه کرونا هنوز تسليم نشده بد نيست آرايش نظاميمان را جوري بچينيم که بتوانيم در دو جبهه تحرکات دشمنان را زير نظر بگيريم. يعني در شرائط حساس و لرزان کنوني بد نيست، همچنان به فکر شکست کرونا هم باشيم! وگرنه زلزله را هم مثل کرونا شکست ميدهيم!
آخه وقتي زلزله آمد جوري تا صبح دست در دست هم؛ در کنار هم و باهم براي شکست دشمن جديد متحد شديم که ماسک؛ دستکش؛ مواد ضدعفوني و فاصله اجتماعي را بيخيال شديم و در ادامه؛ به آغوش مرکز اصلي ويروس کرونا يعني پمببنزينها هجوم برديم! با اين اوضاع؛ احتمال ترميم قطع شدگي زنجيره انتقال ويروس کرونا خيلي زياد شده است! قسمتان ميدهيم حداقل در يک برهه از تاريخ موضعتان را حفظ کنيد؛ فقط کافيست احساساتتان را تمام و کمال به پاي يک چيز خاص نريزيد و قسمتي از آن را هم در ساير موارد خرج کنيد. گفته باشم؛ اين همه جو زدگي براي دشمن تراشي و شکست دشمنان نه تنها باعث پيروزي نميشود بلکه بعضا تبديل ميشود به انواع اقسام «گل به خودي» و … حالا از ما گفتن!