در گلايه از ويروس منحوس کرونا در محضر خداي قادر و بي همتا

 

خداوندا! دلم بدجور تنگ است

ببخشم! هر چه مي‌گويم جفنگ است

 

از آن روزي که نازل شد کرونا

پريده‌است آمپرم بدجور بالا

 

نديدم عشق خود را چند هفته

از اين دوري شدم خُل رفته‌رفته

 

عجب بيماري دادي به آدم

که مي‌ترسد زِ لمس صورتش هم

 

اگر دستت رسد بر صورت يار 

بشويي دست‌هايت را به ناچار

 

غريبي مي‌کنند از هم بدن ها

همه تن‌ها شدند از ترس تنها!

 

از آن روزي که «شيرين» گفته «هَپچي»

از او ترسيده «خسرو» عينهو چي

 

در اين دوران تلخ و سخت «مجنون»

ندارد همدمي جز  آب و صابون

 

ندارد رحمي اين ويروس جاني

که حتي تو بگيري  ميهماني 

 

اگر يک‌دم رَوي از خانه بيرون 

کرونا مي‌زند فرياد: «آخ جون!«

 

تمام هيکلش يک ذرّه هم نيست

وليکن عينهو يک غول جاني‌است

 

شدند از دست او عاصي و حيران

تمام قلدران و زورگويان

 

ميان مَکرون و پوتين و مِرکل

شده دعوا براي الکل و ژل

 

ندارد هيچ درماني تو گويي

فقط بايد که دستت را بشويي!

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313272
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.