لبخند شاعران، قسمت ۱

 

«اگر غم را چو آتش دود بودي

جهان تاريک ماندي جاودانه

در اين گيتي سراسر گر بگردي

خردمندي نيابي شادمانه»

 

اين را شهيد بلخي فرموده،شاعري که هم‌دوره رودکي است. پس به عبارتي اگر کسي را ديديم که شاد است و به ويژه دارد قاه قاه مي‌خندد، لابد مي‌توانيم در خردمندي او شک کنيم.

اين طوري که خيلي بد مي‌شود؛ يعني اين همه طنزنويس و علاقه‌مند به طنز، همگي عقل‌شان پاره سنگ برمي‌دارد؟

در اين ستون که اسمش را گذاشته‌ايم « لبخند شاعران» مي‌خواهيم ببينيم چه ارتباطي است ميان خردمندي ، شاعري ، خنده و طنز ؟

مثلا وقتي که در شعري از قيصر امين پور به نام ” تلقين” مي‌خوانيم:

 

اين روزها که مي‌گذرد

                         شادم

 

لبخند مي‌زنيم و مي‌گوييم : که اين طور! يک شاعر پيدا کرديم که شاد است آن هم اين روزها! يعني آن روزها که خيلي هم دور نيست ، همين هفت هشت سال پيش است.

بعد در ادام? شعر باز هم مي‌خوانيم:

 

اين روزها که مي‌گذرد

                    شادم

 

عجب! پس يک شاعر پيدا شد که شاد باشد و حتي تأکيد کند و دوبار بگويد: اين روزها که مي‌گذرد شادم!

حالا تکليف آن غم و آتش و دود و خردمندي وشادماني که در شعر شهيد بلخي است چه مي‌شود؟

يک بار ديگر تمام شعر تلقين را مي‌خوانيم:

تلقين

 

اين روزها که مي‌گذرد

                       شادم

اين روزها که مي‌گذرد

                  شادم

                        که مي‌گذرد

                                           اين روزها

شادم

                            که مي‌گذرد…

 

حالا دوباره به شعر توجه مي‌کنيم؛ از همان اسم شعر ( تلقين) معلوم است که کاسه‌اي زير نيم کاسه است. بعد وقتي پله پله با سطرهاي شعر پايين مي‌آييم، کم کم پي مي‌بريم که اين شادي شاعر براي چيست!

ببينيد در دو سطر پاياني شعر، کلم? ” شادم” چطوري آمده است؟

شادم

                          که مي‌گذرد

                                         اين روزها

شادم

                        که مي‌گذرد….       

 

حتي آن سه نقط? پايان شعر هم به خواننده مي‌گويد که در اين سطرها کاسه‌اي زير نيم کاسه است.

 خوانند? کم حوصله‌اي که خيال مي‌کند؛ طنز در شعر، يعني تعريف کردن جوک با وزن و قافيه و مسخره بازي درآوردن با کلمات، اصلا به شکل چيدن سطرها و نوع خواندن شعر و تأثير آن در بيان مقصود شاعر توجه نمي‌کند و به همين دليل، ظرافت بيان و گزندگي طنز را در اين گونه شعرها درنمي‌يابد.

 

در کتاب دستور زبان عشق، که آخرين مجموعه شعر قيصر امين پور است، بعد از شعر “تلقين” شعري ديگر آمده است به نام ” نيم? پُر ليوان” از اسم اين شعر هم مي توانيم بفهميم که موضوع آن بايد با شعر تلقين مرتبط باشد. اما اگر شک داريد مي‌توانيد شعر «نيم? پُر ليوان»  را بخوانيد:

اين روزها که مي‌گذرد

                          شادم

 

اگر خيال مي‌کنيد که  داريم، همان شعر تلقين را دوباره مي‌نويسيم، به همين خيال باشيد! چون شعر نيم? پُر ليوان، هم با همان جمل? دوپهلو شروع مي‌شود که  در آغاز شعر تلقين است. نگران نباشيد حرف‌مان تمام شد و شما مي‌توانيد با خيال راحت، نيم? پُر ليوان را ببينيد و بخوانيد:

 

نيم? پُر ليوان

 

اين روزها که مي‌گذرد

                                شادم

زيرا

يک سطر در ميان

                 آزادم

و مي‌توانم

هر طور و هر کجا که دلم خواست

                                     جولان دهم

– در بين اين دو خط –

 

شعر تمام شد. شاد باشيد و هرطور و هر کجا که دل‌تان خواست جولان بدهيد؛ – در بين اين دوخط –

بچه‌‌ها مواظب باشيد که – از بين اين دو خط  – بيرون نرويدها !

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=313199
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.