معذرتخواهي ز حافظ | عباس احمدي
شاعريم و از پي الهامها
ميرويم و گوشهاي کز ميکنيم
ما براي گفتن يک شعر طنز
هي عبور از خط قرمز ميکنيم
مثل آن خواننده غيرمجاز
کي تقاضاي مجوز ميکنيم
لاجرم چون اکثر ايرانيان
همدگر را خوب سنتز ميکنيم
ابتدا داروي مسهل ميخوريم
بعد از آن خواهش ز قابض ميکنيم
ما به ظاهر مؤمنيم و کار زشت
پشت پرده ـ مثل واعظ ـ ميکنيم
اتفاقي، زير چشمي يک نظر
بر جينيفر خان(!) لوپز ميکنيم
در سياست دکترين داريم ما
پولها ما صرف اين تز ميکنيم
چاي مينوشيم با شيخ عرب
دعوي هَل مِن مبارز ميکنيم
گر خليج فارس را نامد عرب
نفت در حلق معارض ميکنيم!
پاچهخواري ميکنيم از کاسترو
چند ماچ از هوگو چاوز ميکنيم
با پوتين عهد اخوت بستهايم
باج دادن هست جايز، ميکنيم
مشکلات مملکت خالي سرِ
اين قلم بر دست مغرض ميکنيم
هرکسي گويد به زشتي هجو ما
در نشيمنگاهْش پونز ميکنيم!
بعد از انشاي چنين شعر قبيح
معذرتخواهي ز حافظ ميکنيم