نور، صدا، دوربين، خنده: وداع با سينما
«مصائب شيرين» روايت غرورها و هويتهايي است که ديده نشده، انکار ميشوند! قهرمانهايي که در مرز تناقض معنيداري زندگي ميکنند و براي اثبات خود در پي دليل هستند. اين فيلم متعلق به دوراني از فيلمسازي عليرضا داوودنژاد است که او در پي رسيدن به سينمايي خاص، شخصي و کم هزينه بود، جايي که بيشتر بازيگران اعضاي خانواده او بودند و جنس قصهها نيز با توجه به همين ويژگي نوشته ميشد.
سينماي اين دوره داوودنژاد را ميتوان سينمايي «پيک نيک»ي و سرخوشانه دانست که او در آن با سينما زندگي ميکند، آثاري نظير «مصائب شيرين»، «بچههاي بد» و… حاصل اين دوره از هنر فيلمسازي اوست. او که با «نياز» آغاز کرد و با اين جنس سينما به اوج خلاقيت و بلوغ سينمايي خويش دست يافت بعدها دچار تغيير مشخصي در سبک فيلمسازي خود شد و به ساخت آثاري دست زد که بيشترين هدفش ماندگاري در سينما بود. «داوودنژاد»ي که «هشت پا»، «هوو» و … را ميسازد فقط نشانههاي بقاء در سينما را در خود دارد، او که زماني در پي دغدغههاي متعالي و پيشرو در سينماي ما بود اين روزها به نشانهاي براي بقاء تبديل شده است. جنس زمانه و اقتضاء غالب آن داوودنژاد را نيز به مردي از همين جنس تبديل کرده و اميدواريهايي که زماني با آثاري نظير «مصائب شيرين» به وجود آمده روز به روز در او کمرنگتر ميشود.
مصائب شيرين در نشست ماهانه «نور، صدا، دوربين، خنده» به نمايش درآمد.