آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي، قسمت سيزدهم

 

در قسمت‌هاي قبل به ۱۱   وضعيت نمايشي ( اشتباه، تلافي، عدم تناسب علت و معلول، تکرار، انتخاب بر سر دو راهي ، وضعيت اشتباه، عناصر متضاد و متناقض، تداخل رويدادها، اغراق و غلو و دستِ کم‌گيري، جابجايي، وضعيت‌هاي نمايشي بر اساس رفتار و صفات انسان‌ها) از ۱۵ وضعيت نمايشي براي طراحي کمدي پرداختيم .در اين قسمت به ۳ وضعيت آخر و همچنين تعريف ساختار نمايشي خواهيم پرداخت.

 

۱۳- وضعيت مرگ

همواره انسان براي کنار آمدن با مفهوم مرگ و درک اسرار نامکشوف آن راه‌هاي فراواني را آزموده است . اما کمتر راه به جايي برده :

از کجا آمده‌ام و به کجا مي‌روم آخر…

بودن يا نبودن مسئله اين است…

 بازي با مفاهيم فلسفي مرگ يکي از اين راه‌ها است. همچنين شوخي کردن با اين موضوع را مي‌توان به نوعي انتقام فطري بشر از اين رويداد گريز ناپذير قلمداد کرد، که البته تا حدي هم باعث کاهش تالمات ناشي از فقدان عزيزانش مي‌گردد. جه بسا به همين خاطر است که در سوگ، معمولاً لطيفه‌هاي بيشتري نسبت به مراسم شادي رد و بدل مي‌شود!!

لذا براساس اين وضعيت نيز، آثار نمايشي کمدي زيادي خلق شده‌اند که از جمله حالت‌هاي مختلف آن، مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود:

  • ورود ارواح افراد مرده در زندگي اشخاص زنده و سر به سر گذاشتن با آنها و از سويي ديگر، آزار اشخاص منفي داستان البته ممکن است اين اروح، واقعي و يا حاصل دسيسه‌هاي افراد ديگر داستان باشند. (مانند برخي از آثار کلاسيک از جمله لورل هاردي)
  • به بازي گرفتن عزرائيل توسط شخصيت کمدي و اغواي آن در داستان (نمايش مرگ در مي‌زند وودي آلن)
  • رفتن يک مرد شياد به دنياي ديگر و مراجعت او به اين دنيا (شب نشيني در جهنم ساموئل خاچکيان)
  • دعوا بر سر ارث و ميراث توسط ورثه‌هاي طماع بدون در نظر گرفتن پرستيژ خانوادگي خود.
  • تمامي اتفاقاتي که عکس‌العمل‌هاي شخصيت کمدي را درخصوص ترس از مرگ رقم مي‌زند. (فيلم ليلي با من است)

 

۱۴-وضعيت زهد ريايي

از اين وضعيت به دليل حساسيت‌ها کمتر استفاده مي‌شود اما از جمله حالات رايج آن مي‌توان به موارد زير اشاره نمود:

  • ريا و تظاهر شخصيت کمدي در نقش يک انسان وارسته براي سرپوش گذاشتن بر برخي از کارهاي ناصوابش

 

۱۵ـ وضعيت گناه‌کاران بي تقصير

قرار گرفتن شخصيت کمدي در شرايط ناخواسته اما در ظاهر خود خواسته مانند:

وقوع يک قتل و ديده شدن شخصيت کمدي بر سر جسد با اسلحه‌اي در دست.

 

با پايان بررسي وضعيت ها نگاهي اجمالي خواهيم داشت به ساختار نمايشي

 

ساختار

پس از داستان، در اين قسمت به يکي ديگر از اجزاي فرم يعني ساختار کمدي مي‌پردازيم.

آثار کميک معمولاً ساختارهاي خود را بر اساس گرايش به مضموني خاص همچون عوالم دون‌مايگي،حماقت،شيطنت،گيجي،رذالت،غرور تعدي و… بنا مي‌کنند.

متاسفانه تا کنون تحقيق خاصي در خصوص ساختار کمدي انجام نشده است. حتي ارسطو هم در کتاب فن شعرش، تمامي قوانين درام را بر اساس نمايش‌هاي تراژدي بنيان نهاده و پيرامون اصول و جزئيات نمايش‌هاي کمدي مطلبي ننوشته است. اما در اينجا  با استفاده از همان قوانين ارسطو(در مورد تراژدي) سعي شده تا حتي الامکان به مباني اوليه نگارش کمدي دست يافت. اين کار را هم بر اساس گفته‌اي از جانسون مي آغازيم:

محتوا و مضمون کمدي و تراژدي در اصل يکي است و آنچه در اين ميان باعث اختلاف و تمايز شده همان طرز تلقي ما از اين دو گونه نمايش است اما در ساختار هم، کمدي از همان لوازم تراژدي استفاده مي‌کند و با همان معضلات نيز درگير است.

 

تعريف ساختار

            نمايي بيروني طرز قرار گرفتن رويدادهاي گوناگون داستان در کنار يکديگر و فعل و انفعالاتي که در اثر نحوه هم‌جواري اين رويدادها از برخورد محتواي آنها با يکديگر حاصل مي‌شود نمايش دراماتيک را تشکيل مي‌دهد. (نقل از کتاب آناتومي ساختار درام)

            ساختار در اصل شيوه بيان رويدادهاست هر چقدر داستان به تخيل نويسنده بستگي دارد ساختار کاملا بر تکنيک استوار است. ساختار فن و نحوه بيان داستان است که تاثيرگذارترين حالت را شامل گردد.

            ساختار باعث مي‌شود تا حوادث و کاراکترها طوري در کنار هم قرار گيرند که باعث کنجکاوي و تعليق مخاطب شوند مخاطب در پي تعقيب حوادث مي‌رود و مي‌خواهد علت وقوع آنها را بفهمد.

البته نظرات و آراي مطرح شده در زمينه ساختار نمايشي فراوان هستند که پيشنهاد مي‌گردد به مطالعه آنها در کتابهاي نمايشنامه نويسي مراجعه شود.

 

ساختار و عناصر طرح دراماتيک

حتماٌ متوجه شده‌ايد که در صورت تعريف لطيفه‌اي مشترک توسط اشخاص مختلف محصول کار آنها به هيچ وجه يکسان نبوده؛ به طوري که همواره لطيفه يکي از آنها با وجود مشابهت در داستان، خنده‌دارتر از بقيه جلوه مي‌کند. اين مسئله دقيقا به خاطر انتخاب ساختار مناسب براي تعريف مضمون لطيفه است که باعث موفقيت در بيان آن مي‌گردد. بنابراين از مثال فوق مي‌توان دريافت که تا چه ميزان، ساختار مي‌تواند در داستان‌هاي کمدي در ميزان رضايت و حتي خنده‌هاي مخاطبين تاثيرگذار باشد.

به طور کلي مباحث زير در بحث ساختار درطرح دراماتيک مطرح مي‌شوند:

  • هماهنگي                Harmony
  • اجتماع ضدين            Unity of oppo’its
  • تفکيک احباب             Separation of pair
  • آشفتگي                  distar bame
  • پيچيدگي                 Complication
  • بحران                   Crisis
  • تعليق                    Saspenes
  • ستيز                    Conflict
  • نتيجه                    Cunclusion

 

در قسمت هاي بعدي سعي خواهد شد به ترتيب به تاثير و کارکرد هر يک از اين عناصر  در ساختار طرح دراماتيک طنز بپردازيم.

 

فرزين پورمحبي، دفتر طنز حوزه هنري

 

 

اين مطالب را هم بخوانيد:

 

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت اول

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت دوم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت سوم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت چهارم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت پنجم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت ششم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت هفتم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت هشتم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت نهم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت دهم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي- قسمت يازدهم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت دوازدهم

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311545
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.