آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت يازدهم

 

در قسمت‌هاي قبل به ۱۰ وضعيت نمايشي (اشتباه، تلافي، عدم تناسب علت و معلول، تکرار، انتخاب بر سر دو راهي ، وضعيت اشتباه، عناصر متضاد و متناقض، تداخل رويدادها، اغراق و غلو و دستِ کم‌گيري، جابجايي) از ?? وضعيت نمايشي براي طراحي کمدي و طنز پرداختيم و در اين قسمت و همچنين قسمت بعدي به وضعيت «رفتار و صفات انساني» خواهيم پرداخت.

 

 

وضعيت‌هاي نمايشي بر اساس رفتار و صفات انسان‌ها(بخش اول)

(حماقت، خساست، وسواس، ترس، دو به هم زني و دروغ، گيجي، فضولي، حرافي …)

 

طرح داستاني در چنين وضعيتي معمولاً بر اساس خصوصيات و صفات شخصيت کمدي و يا افراد مقابل وي شکل مي‌گيرد. بدين ترتيب که اين خصوصيات، غالباً نقش محوري در طول داستان را بر عهده داشته و در نحوه روايت داستان تأثيرگذار خواهند بود (مانند نمايشنامه «خسيس» اثر «مولير» که وقايع آن، بر اساس خصيصه خست شخص «هارپاگون» شکل مي‌گيرند). در اين داستان‌ها معمولاً ساير شخصيت‌هاي فيلم، در قطب مخالف و با خصيصه‌هايي متضاد نسبت به شخصيت کمدي قرار مي‌گيرند. به عنوان مثال اگر قهرمان داستان احمق است اجتماعي که در آن زندگي مي‌کند همگي زرنگ و يا حقه بازند، اگر هم شخصيت کمدي خسيس باشد ساير شخصيت‌ها معمولاً دست و دلباز خواهند بود. به هر حال، آنچه که مسلم است، شخصيت‌هاي کمدي در اين وضعيت همواره داراي خصيصه‌هايي ناسازگار و ناهماهنگ با محيط اطراف خود هستند و همين مسئله هم باعث پيشرفت ماجراهاي داستان مي‌شود (قانون عدم تجانس).

در اينجا متذکر مي‌شويم که طرح اين خصيصه‌ها در صورت اغراق بيش از حد، طنز ما را به سمت طنزي سخيف سوق خواهد داد. همچنين اين‌گونه طرح‌هاي داستاني زماني خنده‌دارتر خواهند بود که مخاطب از علت وجود چنين خصيصه‌هايي در شخصيت‌هاي کمدي آگاه باشد و دليل اين که چرا اين شخصيت تبديل به يک خسيس و يا ترسو شده است را بداند.

      در ادامه مطلب به تعدادي از داستان‌هايي که بر اساس خصيصه‌ها شکل گرفته‌اند؛ اشاره مي‌شود.

 

الف) دسيسه چيني، فريب‌کاري و شگردهاي خودآگاه و ناخودآگاه

در اکثر کمدي‌هاي داستاني طرح‌هاي مشخصي وجود دارد که مي‌توان توسط آن الگوهاي طرح و توطئه را شکل داد. بنابراين بسياري از طرح‌هاي تعليق برانگيز در عرصه کمدي محتاج شخصيتي هستند که اهل توطئه و دسيسه‌چيني باشند.

 

برگسون در اين‌باره چنين مي‌گويد:

      «چون انسان از روي غريزه ترجيح مي‌دهد که دست کم در عالم خيال فريب دهنده باشد تا فريب خورده بنابراين هميشه تماشاچي تئاتر جانب فريب دهنده‌ها را مي‌گيرد. »

 

آدمک نخي – به طور کلي مکر فريب دهنده در داستان نشان دهنده اين است که فريب خورده مجبور به پيروي است و در اصل، مکر همان نقش نخ‌ها را در آدمک نخي به وجود مي‌آورد و اين‌که، فريب‌خورده اراده‌اي از خود ندارد و مجبور به پيروي است؛ درست مانند يک آدمک نخي. به طور کلي شخصي که نشان مي‌دهد آزاد است ولي کاملاً اختيارش در دستان کس ديگري است کميک است.(همچون مردي زن ذليلي که وانمود مي‌کند يک شوهر ديکتاتور و خودمختار در منزل است.)

به اين ترتيب، دسيسه و فريب‌کاري در صورتي که بتواند مخاطب را با خود هم‌سو کرده، به طوري که احساس کند او نيز در گرفتن نخ‌هاي عروسکي که به نام فريب خورده مي‌شناسيم سهيم است. خنده‌دار خواهد شد و مي‌تواند موضوع کمدي قرار بگيرد. اين گونه داستان‌ها بر اساس وضعيت فوق به ۲ شکل طراحي مي‌شوند.

 

الف- ۱)  شخصيت کمدي قرباني يک دسيسه پيچيده مي‌گردد.

درچنين وضعيتي شخصيت کمدي همچون يک عروسک نخي که سر- نخ‌هايش در دستان حقه‌بازي شياد است روي صحنه بازي داده مي‌شود و لحظات مفرحي از طريق اين بازي که در اثر دسيسه‌هاي پيچيده و متوالي فرد شياد طراحي شده است به وجود مي‌آيد. زماني اين کميک به اوج خود مي‌رسد که در همان حال شخص فريب خورده به طور مداوم از زرنگي‌هاي خود نيز داد سخن سر ‌دهد.

به عنوان مثال، وودي آلن (در نقش يک کارآگاه پليس) با نقشه و دسيسه يک روان‌شناس شياد هيپنوتيزم مي‌شود و به شکل ناخود‌آگاه دست به دزدي مي‌زند. جالب آن‌که، هنگامي که او از حالت هيپنوتيزم خارج مي‌شود؛ به اقتضاي شغلش خود به دنبال دزد و اشياي دزدي مي‌گردد! يا مي‌توان به ورود شخصيت کمدي در اثر يک دسيسه به باند بزرگ تبهکاران و آلت دست شدن وي توسط آنها اشاره کرد.

اما در انتهاي چنين داستان‌هايي همان‌گونه که قانون کمدي حکم مي‌کند در اثر يک تصادف شخصيت کمدي متوجه همه چيز شده و شياد گرفتار مي‌شود.

 

الف-۲) خود کمدين طراح و مجري دسيسه مي‌شود

در اين وضعيت معمولاً شخصيت کمدي داراي خصيصه شيطنت و تا حدي هم بي انصافي است. در چنين آثاري شخصيت کمدي علي رغم ظاهر صاف و ساده‌اش همواره در صدد آن است تا منافع خود را به هر قيمتي که شده تامين کند. يا به اصطلاح از آب گل آلود ماهي بگيرد.  لحظات کميک اين وضعيت نيز بيشتر مربوط به ترفندهاي شخصيت کمدي و نحوه اجراي آنها و همچنين پنهان کاري‌هاي او در همين خصوص مي شود. به‌عنوان مثال، مي‌توان به ترفندي که جري لويس براي پنهان نگاه داشتن ازادواج خود با چند زن مهماندار هواپيما به کار مي‌برد اشاره کرد.(در فيلم بوئينگ، بوئينگ) و يا به طرح و اجراي نقشه‌اي که جري لويس براي ازدواج و مداواي ۳ بيمار رواني زنش (که يک روان‌شناس است) براي رفتن به مسافرت به اتفاق همسر خود، مي‌کشد؛ اشاره کرد. البته ممکن است که دسيسه‌هاي کمدين در جهت نيت مثبت او نيز باشد. اما درفيلم‌هايي نظير «دزد بانک لوئي دوفونس» و يا در فيلم «پولو بردار و فرار کن وودي آلن» اين دسيسه در جهت زدن يک بانک انجام مي‌گيرد. همچنين بسياري از آثار «مستر بين» در همين وضعيت قرار مي‌گيرند. چرا که مستر بين معمولاً سعي دارد تا با بي انصافي، حقوق ديگران را به نفع خود پايمال کرده و بعد هم به شکلي آنها را توجيه کند.

 در برخي از فيلم‌ها، ترفند‌هاي شخصيت کمدي براي دستيابي به اهدافي پوچ و مضحک طرح و اجرا مي‌شود. به عنوان مثال، «نورمن» در فيلم «سر بزنگاه» به شکل مفرطي خواهان آن است که يک پليس ساده شود و براي رسيدن به مقصودش تمامي ترفند‌ها را هم به کار مي‌بندد.

 

ب) حکايت دنباله‌دار و به هم پيوسته احمق‌ها

معمولاً پيش روي تمامي احمق‌ها براي برطرف کردن مشکلاتشان راه‌هاي زيادي هست؛ ولي آنان اکثرا راه سخت‌تر و پر هزينه‌تر را انتخاب مي‌کنند.از همين رو نيز آنها، موجب ملامت مداوم اطرافيانشان مي‌شوند. (هر چند در برخي از مواقع و در انتهاي داستان فيلم، ممکن است متوجه شويم که اين راه، چندان هم راه احمقانه‌اي نبوده است!)

در اين وضعيت حماقتي منجر به حماقت ديگر مي‌شود و قصه‌اي، قصه‌اي ديگر را در بر مي‌گيرد.[۱] احمقان معمولاً به طور آگاهانه و يا نا آگاهانه در اثر گيجي ذاتي خود مسبب بروز وقايعي مي‌شوند. خرابکاري و رسوا کردن و افشاي اسرار، از ديگر دسته گل‌هاي آنان است. همچنين تأخير در عکس‌العمل‌ها از صفات بارز احمقان است و چنين تأخيري معمولاً باعث وقوع رويدادهايي مي‌شود که در ايجاد وقايع داستان‌هايي با اين موضوع مؤثر است.

       اگر بيننده پيشاپيش از خصوصيات احمقان و رفتار آنها آگاه باشد، به نوعي مي‌تواند تأثيرات بعدي آن خصيصه‌ها را در ذهن خود پيش‌بيني کرده و در نتيجه، وقايع فيلم نيز برايش خنده‌دارتر شود. در اصل، مخاطب به اين طريق شرطي شده و شرائطي پيش خواهد آمد که قبل از رخداد حوادث کميک، خواهند خنديد؛ چرا که  آنها پيشاپيش وقايع را حدس زده و به شکل شرطي به آن واکنش نشان مي‌دهند.

 

چند نکته و تاکيد 

  • احمق‌ها جهت بر طرف کردن مشکلاتشان راه‌هاي زيادي در برابرشان هست ولي آنها اکثرا راه سخت‌تر را انتخاب مي‌کنند.
  • احمق‌ها بدون توجه به اطراف و يا واکنش ديگران کار خود را مي‌کنند و همين بي توجهي منشاء ايجاد داستان‌هايي مي‌شود.
  • آنها در عکس العمل‌هاي خود تأخير دارند.

 

در قسمت هاي بعدي به ادامه اين وضعيت و همچنين وضعيت‌هاي باقي‌مانده اشاره خواهيم کرد.

 

۱- همان طور که مشاهده مي‌شود اين قسمت تا حدودي مشابه بازي دومينو شده است.

 

فرزين پورمحبي – دفتر طنز

 

اين مطالب را هم بخوانيد:

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت اول

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت دوم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت سوم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت چهارم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت پنجم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت ششم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت هفتم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت هشتم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت نهم

آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت دهم

 

 

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311489
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.