شگردهاي اجراي طنز و کمدي راديويي در نشست دگرخند

 

به گزارش روابط عمومي دفتر طنز حوزه‌ هنري صد و سي و نهمين نشست دگرخند با موضوع بررسي شگردهاي اجراي طنز و کمدي در راديو، چهارشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۸ در سالن اوستا حوزه‌ هنري تهران برگزار شد.

 

در اين برنامه که مهدي فرج‌اللهي اجراي آن‌را بر عهده داشت؛ عليرضا جاويدنيا، عباس محبي و عليرضا تابان درباره طنز و کمدي راديويي گفتگو کردند.

 

در ابتداي برنامه، عليرضا جاويدنيا در مورد تفاوت راديو و تلويزيون گفت: راديو با تلويزيون تفاوت‌هاي بسياري از لحاظ نور، صحنه، دکور و … دارد و زحمت بازيگر تلويزيوني کمتر است امّا گوينده‌ راديو بايد براي شنونده‌ خود فضاسازي کند تا او متوجه موقعيت شود و حس خود را نيز به مخاطب القا کند.

 

سپس، عباس محبي، عليرضا تابان را جزو اميدهاي راديو دانست و به خواص راديو اشاره کرد که شنوندگان راديويي در هنگام انجام کارهاي خود، قادرند به راديو گوش بدهند بدون آن که اختلالي در کارشان بوجود بيايد.

 

ايشان، خاطر نشان کرد که: در ميان افرادي که در راديو کار مي‌کردند مهران دوستي قابليت‌هاي فراواني داشت در اجراهايش بداهه، کارگرداني، و … مشهود بود و اين هنرهاي فراوان، در عليرضا تابان نيز وجود دارد.

 

بسياري از افراد موفق رسانه در جهان مانند اولسون ولز، ايب مونتان و همفري بوگارت ابتدا، از نمايشنامه‌خوان‌هاي راديو بودند.

 

در ادامه عليرضا تابان گفت: تصويرسازي خيلي مهم است و اگر بيان خوبي نداشته باشيد تصويرسازي به خوبي شکل نمي‌گيرد.

 

به طور کلي، طنز مکتوب متفاوت از طنز راديويي است. نويسنده، طنز را مي‌نويسد ولي بازيگر، طعم طنز را ايجاد مي‌کند و تا متن، دست کاري نشود طنز راديويي به‌وجود نمي‌آيد.

 

در هنگام اجرا، بايد به استفاده‌ درست از سکوت توجه شود چون، گاهي، مکث نابجا، کار را با شکست مواجه مي‌کند. کار طنز راديويي بسيار مشکل است و مانند راه رفتن روي لبه‌ي تيغ است.

 

در بخش بعدي، عليرضا جاويدنيا در مورد اجرا به اين نکات اشاره کرد: نَفَس مجري طنز، بايد، طلايي و تاثيرگذار باشد. اگر گوينده، متوجه پيامي که در مطلب وجود دارد، نشود، نمي‌تواند آن را به مخاطب منتقل کند. با استفاده از لهجه‌ها و ايجاد تيپ‌هاي مصنوعي نمي‌توان منظور اصلي را به شنونده منتقل کرد.

 

عباس محبي، نيز، در مورد تيپ‌سازي گفت: در راديو، تيپ حقيقي و مجازي داريم. ناصر احمدي صدايش تيپ داشت و مناسب راديو بود. کار بازيگر راديو همانند نقاشي است که بايد اصول نقاشي کلاسيک را بداند و سپس مانند پيکاسو، کوبيسم را ايجاد کند. گوينده‌ي راديو بايد به انواع صداهاي مختلف افراد گوناگون توجه داشته و همچنين، در تيپ‌سازي بايد قدرت تحليل شخصيت‌ها را داشته باشد. به طور کلي، تيپ، نماد ظاهري است و براي تصويرسازي صحيح در راديو و انتقال پيام تيپ و تيپ‌سازي نيز اثرگذار است.

 

سپس، عباس محبي بخشي از صحبت‌هاي فردي را که در هنگام سخنراني بر کلماتش تاکيد مي‌کرد و ايشان، از اين کار او براي اجراي راديويي‌يشان الهام گرفته بودند را به صورت زنده اجرا کرد.

 

پس از آن عليرضا تابان، درمورد رفتار متفاوت انسان‌ها در يک موقعيت معين گفت:

ما نمادهاي خاصي از يک سري افراد داريم امّا ايجاد تصوير جديد، پارادوکس ايجاد مي‌کند و بايد با ظرافت، آن را به مخاطب ارائه کرد مانند تفاوت لحن قصاب‌هاي قديمي و جديد.

 

در بخش بعدي، عليرضا جاويدنيا در مورد تيپ خان خان گفت: ما تيپ‌هاي شخصيتي را از جامعه مي‌گيريم مانند آقاي مکرر که من اين تيپ را از فردي که عينک ته استکاني داشت و دائما ماشينش خراب بود و در صحبت‌هايش از اصطلاح موتور پوتور يا لاستيک پاستيک استفاده مي‌کرد؛ گرفتم. منشاء ايده‌ خان خان هم پدربزرگ همسرم بود که ۱۰۲ سال داشت و همه به او حاج آقا مي‌گفتند و آقاي شيشه‌گران اين اسم را براي آن شخصيت در راديو انتخاب کرد.

 

سپس، عليرضا تابان به طبقات صدايي بين گويش‌هاي مختلف آباداني، يزدي، کرماني، اصفهاني اشاره کرد و ايشان، با استفاده از اين شگرد، دو شعر، با لهجه‌ي يزدي و کرماني خواندند.

 

بعد از آن، عباس محبي با اشاره به حالت‌هاي نمايشي مختلف، بخشي از کار زنده ياد مقبلي را اجرا کرد که مربوط به بيان کلمه‌ي بله در حالت‌هاي گوناگون، در هنگام مکالمه‌ي تلفني بود. کل ديالوگ‌هاي اين نمايش چند دقيقه‌اي را تنها وتنها تکرار کلمه بله تشکيل مي‌دهد که زنده‌ياد مقبلي با حالت‌هاي متفاوتي چون تعجب، شادي، غم، عصبانيت، شرمندگي و … با صداي خود به آن جان بخشيده بود.

 

در قسمت بعدي، عليرضا تابان، نيز، در مورد اجراي راديويي گفت: طنزهاي قديمي هنوز، هم، به خاطر متن‌هاي قوي و نوع اجراي‌شان، تاريخ مصرف ندارند. به طور کلي، اجراي طنز خيلي سخت است و نياز به تمرکز زياد دارد. اجراي طنز، مانند بافتن فرش ابريشمي هست که از ظرافت بالايي برخوردار است و بايد مطابق نقشه باشد. به عنوان مثال، مرحوم مقبلي نقش لويي دوفونس را چنان اجرا مي‌کرد که همه، احساس مي‌کردند بازيگر خارجي، دارد، فارسي صحبت مي‌کند.

 

در ادامه عباس محبي، هم، درباره يافتن سوژه، گفت: زير بناي طنز، تراژدي است و بسياري از سوژه‌ها از افراد مختلف اجتماع و حتي از رفتار گوناگون اشخاص به دست مي‌آيد. اين اتفاق حتي در سوگ و مراسمي مانند ختم هم مي‌تواند به دست بيايد.

 

سپس، عليرضا جاويدنيا در مورد نقش آقاي مُلَوّن در صبح جمعه با شما که مرحوم نوذري آن را اجرا مي‌کرد؛ گفت: « آقاي ملون نمادي از افرادي بود که رفتار متفاوتي در مورد يک فرد از خود در همان لحظه نشان مي‌دهند و ايشان، اين نقش را براي حاضران، اجرا کرد.

 

به عنوان کلام پاياني اين نشست، عليرضا جاويدنيا بر ورود جوانان خلاق به عرصه‌ي نويسندگي و بازيگري براي شاد کردن مردم تاکيد کرد.

 

سپس،عباس محبي  گفت: جوانان در جنگل ارتباطات گم شده‌اند و گوهر وجود آنها بايد جلا بخورد.

 

پايان بخش برنامه، اجراي ابياتي از قيصر امين‌پور توسط عليرضا تابان با تقليد صداي بهروز رضوي بود.

 

ياسمن حسيني – دفتر طنز حوزه هنري

 

 

لینک کوتاه مطلب : http://dtnz.ir/?p=311392
نظر بدون فحش شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.