آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت هفتم
در قسمتهاي قبل به شش وضعيت نمايشي (اشتباه – تلافي – عدم تناسب علت و معلول – وضعيت تکرار – وضعيت انتخاب بر سر دو راهي و وضعيت اشتباه) از ?? وضعيت نمايشي براي طراحي کمدي پرداختيم و در اين قسمت به وضعيت «عناصر متضاد و متناقض» خواهيم پرداخت:
وضعيت عناصر متضاد و متناقض
بهطورکلي تضاد، موتور پيشرفت هر درامي است.در واقع يک درام حاصل مبارزه دو نيروي خير و شر است و به نوعي اين ماجراهاي حاصل از ستيز است که داستان هر درامي را شکل ميدهد. در ادبيات نمايشي طنز نيز کمابيش، شاهد اين موضوع هستيم، اما با شرائط خاص خود و ويژگيهايي که مختص آثار طنز است که در سطور زير به آنها اشاره خواهيم کرد. البته بايد دانست که عناصر متضاد عليرغم داشتن خصوصيات مخالف با يکديگر، به هر حال ميتوانند در کنار هم قرار گرفته و با يکديگر مبارزه نمايند. اما چنين امکاني براي عناصر متناقض وجود ندارد چراکه با آمدن يکي از عناصر متناقض ديگري بلافاصله از گردونه خارج ميشود. (مانند شب و روز) اما در دنياي شگفت انگيز طنز هيج چيز ناممکن نيست و همواره امکان دارد که عناصر متناقض به نحوي در کنار يکديگر قرارگيرند. بنابراين يکي از تمايزات ميان کمدي و تراژدي را ميتوان در همين مورد دانست.
همچنين يادآور ميشوم که ستيز در آثار تراژدي، بر سر موضوعاتي با ارزش و متعالي است. اما در آثار کمدي معمولاً شخصيت کمدي بر سر مسائلي به ظاهر پوچ و بيارزش مبارزه ميکند؛ که شرائطش هم چنين است:
وضعيتهاي عناصر متضاد:
الف – دو عنصر متضاد با يکديگر رقابت ميکنند.
ب – دو عنصر متضاد يکديگر را تحمل ميکنند.
در صورت رقابت دو عنصر متضاد، موقعيت کميک آن در اشکال زير متجلي خواهد شد:
الف-۱) اهميت کم موضوع مورد رقابت:
در اين داستانها دو رقيب مخالف، همچون داستانهاي جدي، بر سر موضوعي خاص مبارزه ميکنند. اما معمولاً اين موضوع بر خلاف داستانهاي جدي چنان بياهميت و کم ارزش است که رقابت فوق بسيار پوچ و در عين حال مضحک به نظر ميرسد.
در اين وضعيت، موضوع و يا شئي بي ارزشي را در داستان طوري ترتيب ميدهند که براي شخصيتهاي نمايش اهميت زيادي داشته باشد. بهطوريکه همه آنها بخواهند به هر قيمتي که شده، آن را به دست آورند. اما اين شئي، هربار که همگان تصور ميکنند به آن نزديک شدهاند، دوباره ناپيدا ميشود و در طي طرح داستان و در اثر حوادثي نامنتظر، دوباره رخ مينمايد.
به عنوان مثال ميتوان به رقابت و تلاش دو شخصيت کمدي بر سر به دست آوردن نقشه گنجي اشاره نمود که مخاطبين داستان، پيشاپيش به جعلي بودن آن نقشه و در نتيجه واهي بودن رقابت آنها پي بردهاند.
در اين وضعيت آنچه که اصل است عدم تناسب زحمت کشيده شده با شيء به دست آمدهاست؛ به عبارتي هرچه زحمت و مشقت بيشتري براي بدست آوردن موضوع محقرتري کشيده شود، کمدي آن نيز بيشتر خواهد بود. (درست بر خلاف تراژدي که رقابت قهرمانانش، بر سر مفاهيم بلند و متعالي است.)
الف-۲) عدم تناسب دو رقيب
در درامهاي جدي سعي ميشود تا حد امکان دو رقيب از شرائط برابري برخوردار باشند تا بدين شکل تعليق و پيش بيني اتفاقات داستان براي مخاطب دشوار شود. (همچنانکه بازي فوتبال بين دو تيم برزيل و آلمان همواره هيجان انگيز خواهد بود.) اما در درام طنز، وضعيت به گونه ديگري است و اين وضعيت، بهطور خلاصه چنين تعريف ميشود:
«قرار دادن دو موضوع در کنار يکديگر با ارزشهاي متفاوت ولي ارزش يکسان دادن به آنها»
در طرح چنين داستانهايي، اختلاف محسوسي بين دو رقيب به لحاظ موقعيت اجتماعي، فيزيکي و حتي عقلاني وجود دارد و معمولاً شخصيت کمدي در موقعيت پايينتر، قرار ميگيرد. اما با اين وجود و بر خلاف انتظار، قهرمان کمدي همواره در اين رقابت نابرابر (البته با توجه به طراحي اتفاقات علت و معلولي منطقي خارجي در داستان و بعضاً بر اثر تصادف[۱]) پيروز ميشود.تعليق چنين داستانهايي در چگونگي و نحوهي چينش حوادث و يا چگونگي مساعد شدن بخت شخصيت کمدي (يا شخصيت ضعيفتر) براي مقابله با حريف قدر خود و در نهايت، نحوهي پيروزي وي ميباشد. البته درامهاي جدي نيز برخي مواقع، در ابتداي داستانشان دو رقيب را نامتناسب معرفي ميکنند. بهطوريکه شخصيت مثبت، ضعيفتر نشان داده ميشود. اما در ادامه درام، قهرمان داستان براي پيروزي و موفقيت، تواناييهايي را کسب ميکند تا بالاخره در موقعيت برابري با رقيبش قرار گيرد. اما چنين اتفاقي هيچگاه در اين وضغيت طنز، پيش نميآيد و شخصيت کمدي بيشتر ميبايست در انتظار بخت و شرائط مساعد خارجي باشد.
در اينجا ميتوان معيار ديگري را هم وضع کرد؛ در داستانهاي کمدي معمولاً پيروزي نصيب کسي ميشود که حق با وي است (و نه لزوماً لياقت و توانايي همچون آثار جدي) از همينرو، درحالي که تيرها و يا ضربات مشت شخصيت منفي يکي پس از ديگري به خطا ميروند. شخصيت کمدي با چاشني شانس و البته همانگونه که ذکر شد طراحي حوادث منطقي، تمامي ضرباتش به طرز غافلگيرانهاي به هدف مينشيند و او پيروز ميدان ميشود.
به عنوان مثال ميتوان به مبارزه چارلي چاپلين با حريفان قدر خود، در فيلمهاي «شهر آرام» و «روشناييهاي شهر» اشاره نمود. چارلي در هر دوي اين فيلمها موفق به شکست دادن حريفان غول پيکر و قدرتمند خود (که يکي خلافکاري خطرناک و ديگري بوکسوري بي رقيب است) ميشود.
نتيجه آنکه هر چه اين توجيه قويتر و اختلاف بين دو رقيب بيشتر باشد، طنز داستان نيز دلنشينتر خواهد بود.
الف-۳) رقابت دو شخص بي اهميت بر سر يک مسئله مهم
اين وضعيت داستاني بيشتر به سمت داستانهاي تخيلي و يا فانتزي ميرود مانند دعواي دو گدا براي پادشاه شدن و يا ماجراي معروف دعواي زني که تغار ماستي بر سرش داشت، با نوکر خيالي خود بر سر موضوعي بي ارزش و بالاخره شکستن تغار ماست.
ب)دو عنصر متضاد يکديگر را تحمل ميکنند
در اين حالت کليه وقايع داستان بر اساس دو عنصر متضادي که به ناچار ميبايست در کنار هم بوده و يکديگر را تحمل نمايند شکل ميگيرند.
دلايل کنار هم قرار گرفتن دو عنصر متضاد و تحمل يکديگر بدون آنکه بخواهند با هم مبارزه نمايند، ميبايست قانع کننده و توجيه پذير باشد. (به اين موضوع در قسمت جمع اضداد نيز اشاره شده است.) هر چه اختلاف و تضاد بيشتر و دلايل تحمل آنها محکمتر باشد ميزان کمدي بيشتر خواهد بود. اما برخي از دلايل تحمل:
ب-۱) موقعيت و شرائط خاص ميان دو عنصر متضاد
نفس دو عنصر متضاد که در کنار هم قرار گرفتهاند درگير شدن و مبارزه است. اما گاه شرائطي پيش ميآيد که آنها را بهطور موقت (حداقل تا برطرف شدن شرائط موجود) از اين درگيري منصرف ميکند. از جمله:
رودربايستي با ديگران بهعنوان مثال زن و شوهري که با يکديگر دعوا کردهاند، اما ناچارند در يک ضيافت مهماني حفظ آبرو کرده و با هم طوري رفتار کنند که کسي متوجه نشود.
داشتن منافع براي طرفين مانند دزد و پليسي که براي يافتن دشمن مشترکشان ناچار به تحمل يکديگر هستند و يا مانند زن و شوهري که از يکديگر متنفرند اما براي کسب جايزه نفيس يک مسابقه تلويزيوني با عنوان بهترين همسران دنيا شرکت ميکنند و خود را عشاق دلداده نشان ميدهند و يا مردي که براي کسب جايزه ديگري به ناچار در قفس شيري ميخوابد.
ترس از مجازات مانند ترس دو سرباز و يا کارمند مخالف هم از رئيس و فرمانده خودو يا ترس دو برادر کوچک متضاد هم از مادرشان.
عوام فريبي گاه دو زن و مرد با خصوصياتي مخالف هم، براي بدست آوردن موقعيتي مناسب تن به ازدواج مصلحتي ميدهند.
ب-۲) وضعيت فيزيکي و مکاني
مانند قرار گرفتن دو عنصر در کنار هم، به دليل: هم سلولي، همسايگي، همکار شدن دو شخص متضاد و…
فرار دو زنداني از زندان که بهشدت از يکديگر متنفرند با دستبندي که آنها را به يکديگر بسته، ميتواند لحظات طنزي را خلق کند و همچنين عامل در کنار هم ماندن «تام و جري» نيز هم خانه بودن آنهاست.
تمامي وضعيتهاي فوق هنگامي که مخاطب از اختلاف دو عنصر متضاد آگاه بوده ولي همچنان آنان را در شرايطي ميبيند که ناچار به تحمل همديگر هستند کميک است. همچنين، کنايههاي جسته و گريخته و غير مستقيم آنان نيز در طول نمايش باعث ايجاد لحظات مفرحي ميشود.
* وضعيت متناقض (غير متعارف)
همانگونه که قبلاً اشاره شد؛ دنياي کمدي داراي خصيصههايي است که از آن جمله ميتوان به حقيقتگريزي آن اشاره کرد. در آثار جدي، چنين رويدادهايي معمولاً از سوي مخاطب پذيرفته نميشوند، اما دنياي کمدي، جايگاه تمامي امور متناقض و خارقالعاده است. اموري همچون:
پرت نشدن شخصيت کمدي از يک پرتگاه
سياه شدن وي در اثر انفجار بمب
صاف شدن شخصيت کمدي در زير غلطکهاي ماشين لودر
شيرجه در استخر خالي نيز از حمله عناصر متناقضي است که در داستانهاي کمدي ديده ميشود. لازم به توضيح است که اين وضعيت بيشتر در داستانهاي فانتزي کمدي ديده ميشود.
در قسمتهاي بعدي به ساير وضعيتها اشاره خواهيم کرد.
۱- به اين موضوع در وضعيت شانس و تصادف به تفصيل پرداخته شده است.